چرا شعار مرگ بر چین وروسیه نمیدهیم؟

پرسش:
چرا علی رغم حمایت روسیه و چین از دولت میانمار، و همچنین به رسمیت شناختن اسرائیل اما موضع ما در قبال ایشان، با موضع ما در برابر آمریکا متفاوت است؟ اگر ظلم بد است حکمت این مواضع دوگانه و برخورد های متفاوت چیست؟


پاسخ:
برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:
قطعا برای جمهوری اسلامی که رهبری سیاست های کلی، ومواضع کلان آن را ترسیم میکند، یمن و بحرین و فلسطین و میانمار فرقی نمی کند، همانطور که ایشان می فرمایند:
«جمهوری اسلامی این افتخار را برای خودش باید حفظ کند که علناً و صریحاً علیه ظلم حرف بزند؛ چه این ظلم در مناطق اشغال‌‌‌شده‌ی به‌وسیله‌ی صهیونیست‌ها باشد، چه در کشور یمن و بمباران مردم یمن باشد، چه در بحرین باشد، چه در میانمار و چه در هر نقطه‌ی دیگری»(1)

بنابراین پاسخ را باید در جای دیگر جست، این که سریع برویم سراغ این که بگوییم مواضع جمهوری اسلامی در برابر ظلم دوگانه است قطعا یا بی انصافی است، یا ناشی از عدم آگاهی.

نکته دوم:
اولا دست داشتن چین و روسیه در حادثه میانمار مستقیم نیست، اخبار ضد و نقیض هم در این باره زیاد است، ثانیا ماجرای میانمار مسئله ای است که بسیاری از کشورها در آن مقصر هستند، اینطور نیست که چین و روسیه ظالم بوده و بقیه حامی مظلوم اشند؛ خود غرب چرا سکوت کرد؟ مجامع بین المللی چرا فقط محکوم کردند؟ چرا روزنامه هاآرتص از ادامه صادرات تسلیحات به میانمار گفت؟
بنابراین به نظر می رسد که پشت این شبهات بیش از آنکه حمایت از مظلومین میانمار باشد، بهره برداری های سیاسی نهفته است. کسانی که این شبهه را مطرح میکند نیتشان در حقیقت نه دلسوزی مسلمانان، بلکه خاموش کردن شعار مرگ بر امریکاست، یعنی «اصلی کردن نزاع های فرعی در جامعه»!
چیزی که امام خمینی(ره) سالها قبل متوجه آن شده و فرمودند:
«خط این بود که اصلاً‏‎ ‎‏امریکا منسی(فراموش) بشود. یک دسته شوروی را طرح می کردند تا امریکا منسی(فراموش) بشود»(2)


نکته سوم:
اما به هر حال در تحلیل مسئله باید دقت کنید که ما معتقدیم با تمام توان باید از مظلوم دفاع کرد، ذره ای اهمال در این مسئله جایز نیست...
منتهی نحوه برخورد با ظالمین متفاوت است، نمیشود به واسطه این که یک شخص یا یک کشور دارد ظلم می کند با او قطع رابطه کرد، بلکه خود این ارتباط می تواند عاملی برای بازدارندگی در برابر ظلم باشد؛ خصوصا در جهان امروز که دیپلماسی بسیار پررنگ تر از گذشته است، دیپلماسی عزتمندانه و از موضع قدرت می تواند در این مسئله راهگشا باشد...
آنچه که تعیین می کند رابطه ما با ظالم چگونه باشد چند عامل است:

الف) تفاوت در هویت ظالم
ظالمین دو دسته هستند، یک وقت کسی هست که گاهی به خاطر منافعش ظلم میکند،که قریب به اتفاق مردم اینچنین هستند، ما و شما هم در عمرمان بالاخره یک جایی به خاطر منافعمان ممکن است در حق کسی ظلم کرده باشیم، اما کسی ما را به عنوان جبهه باطل و ظلم معرفی نمی کند؛ اما یک وقت کسی هویتش ظلم به دیگران است، ما و شما اگر هم گاهی ظلم می کنیم دنبال تکبر ورزی و ظلم به این و آن نیستیم، اما برخی هویتشان ظلم شده است، اینها جبهه باطل هستند، اینها جبهه ظلم هستند.

تفاوت آمریکا با سایر کشورها امروز در همین است، بله همه کشورها ظلم می کنند، اما آمریکا بعد از فروپاشی بلوک شرق تنها ابرقدرتی است که همچنان به استعمارگری ادامه میدهد؛ به راحتی تفاهم های بین المللی را زیر پا می گذارد، یک جانبه تحریم میکند، در امور همه کشورها از افغانستان و پاکستان گرفته تا آفریقا و تا آمریکای لاتین در همه جا دخالت مستقیم می کند، در همه کشورها پایگاه نظامی تأسیس می کند، تمام دیکتاتورهای جهان، و تمام گروهک های تروریستی مورد حمایت او هستند، و نگاهش به تمام مناطق به عنوان منافعی برای سلطه است، و به تمام حکام به عنوان زیردستانش نگاه می کند.

منطق ما روشن است، هر دولتی که ماهیت آن را جنایت و ظلم فرا گرفته باشد با آن قطع ارتباط خواهیم کرد، چرا که این هویت، هویت ظالمانه است، نه اینکه با هر کشوری که یک ظلم و دو ظلم کرد ارتباطمان را قطع کنیم! بلکه با آنها سعی می کنیم مواضع خودمان را اصولی تبیین کنیم، ما هرگز در مسائلی چون میانمار و به رسمیت شناختن اسرائیل از چین و روسیه تبعیت نکرده ایم و قطعا آن را اشتباه می دانیم. اما نمیشود به خاطر هر اختلاف نظری که با هر کشوری داریم او را طرد کرده و روابطمان را قطع کنیم و شعار مرگ بر آنها سر دهیم! قطعا در این صورت باید با تمام کشورها قطع رابطه کنیم حتی سوریه و عراق! چرا که ما با آنها هم اختلاف نظرها و مواضع غیر مشترک داریم.

خب خیلی از کشورهای مسلمان هم اسرائیل را به رسمیت شناخته اند، آیا ما باید با همه آنها قطع رابطه کرده و برای همه شان آرزوی مرگ کنیم؟ ما قرار نیست به خاطر یک اشتباه و دو اشتباه یا موضع غیر مشترک شعار مرگ بر کسی سر دهیم، کسی شایسته این شعار است که هویتش مستکبرانه شده باشد، ظلم و تجاوز برایش ملکه شده باشد، عادتش دخالت باشد و تحریم دیگران؛ وگرنه اگر قرار باشد به هر حکومتی که اشتباهاتی داشته و ظلم هایی مرتکب شده است قطع رابطه کرده و شعار مرگ بر آن گفته شود، فقط حکومت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) است که از این فیلتر عبور خواهد کرد.

عجیب است که از یک طرف به ما می گویند چرا بر همه دنیا به جز چند کشور شعار مرگ سر می دهید، و از طرف دیگر می گویند چرا به خاطر این موضع چین و روسیه بر سر آنها شعار مرگ سر نمی دهید؟ خب معلوم است همه اینها بازی است، هدف چیز دیگری است.

ب) تفاوت در اهداف ظالمانه
جرم کشتن مستقیم یک مومن به خاطر مومن بودنش «مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها (3) فرق می کند با سکوت در برابرکشتن یک دسته انسان ها به خاطر منفعت اقتصادی! یعنی سکوت چین و روسیه و بر فرض حمایت از دولت میانمار برای این نیست که مردمی که کشته میشوند مسلمان هستند، اما غرب اگر کسی را می کشد یا حمایت می کند اتفاقا برای اینکه مسلمان هستند. ایستادگی به عنوان جبهه باطل در برابر جبهه حق که بنده بارها در این تاپیک عرض کردم که آمریکا و اسرائیل جبهه باطلی هستند در برابر جبهه حق از این بابت است.

حمایت چین و روسیه از ظالم برخلاف آمریکا و اسرائیل از باب دشمنی با اسلام نیست، از باب منافع اقتصادی است، اگرچه آن هم ظلم است، اما با چنین دولتی می شود سخن گفت، می شود گفتگو داشت، باید بین کسی که یک جا به خاطر منفعت اقتصادی در برابر ظلم سکوت کرده با کسی که برای ایمان شما با شما می جنگد و شما را می کشد فرق گذاشت، دومی جای گفتگو و ارتباط باقی نمیگذارد.


پی نوشت ها:
1. بیانات در ابتدای درس خارج فقه، ۱۳۹۶/۰۶/۲۱.
2. صحیفه امام، مؤسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی‏‏(ره)‏، تهران، ‏‏چاپ ‏‏پنجم، 1389، ج15، ص29.
3. نساء:93/4.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=63941&p=1003934&viewfull=1#post10...