پرسش:
تفسیر صحیح عبارت «علماء امتی کأنبیاء بنی اسرائیل» چیست؟
پاسخ:
سه تعبیر در باره روایت فوق وجود دارد:
- «علماء امّتي أنبياء بني إسرائيل»
- «علماء امتی كأنبياء بني إسرائيل»
- «علماء امتی أفضل من أنبياء بني إسرائيل»
دو احتمال در تفسیر این جملات ذکر شده است:
- مراد از علماء ائمه معصومین (علیهم السلام) باشند.
- مراد از علماء عالمان دین و اهل علم غیر از معصومین (علیهم السلام) باشند.
برای هر یک از دو احتمال فوق توجیهاتی ذکر شده است. در توجیه تفسیر اول از تعابیر مذکور گفته اند:
- منظور از علماء امت اهل بیت(علیهم السلام) هستند زیرا همانطور که با وجود پیامبران بنی اسرائیل زمین دارای حجت بوده و حجت بر مردمان تمام می شود با وجود اهل بیت (علیهم السلام) نیز زمین از حجت الهی خالی نخواهد بود و حجت بر مردمان تمام می شود.(1)
- منظور از علماء اهل بیت هستند زیرا در روایت دیگری از زبان اهل بیت (علیهم السلام) آمده است««نحن العلماء وشيعتنا المتعلّمون وسائر الناس غثاء»(2) که در این روایت اهل بیت (علیهم السلام) خود را علما نامیده و شیعیان را متعلم نامیده اند.(3)
- تشبیه اهل بیت ( علیهم السلام) به پیامبران بنی اسرائیل صحیح است زیرا وجه شبه در آن عصمت و حجیت بر بندگان و افضلیت آنان بر مردمان است.(4)
در توجیه و تفسیر روایت مذکور به اهل علم و علمای غیر معصوم گفته اند یا می توان گفت:
- تفسیر علما در روایت فوق به معصومین ( علیهم السلام) صحیح نیست زیرا دلایل قطعی بر افضلیت و برتری معصومین نسبت به سایر پیامبران غیر از پیامبر گرامی اسلام داریم.(5)
- تشبیه علمای امت به پیامبران بنی اسرائیل به دلیل رسالت دشوار علما و سختی ها و مشکلاتی است که در راه انجام رسالت خویش متحمل می شوند همانگونه که انبیاء بنی اسرائیل با مشکلات و دشواری های بسیاری مواجه بودند. لذا وجه شبه در آن دشواری و مشکلات فراوان است.(6)
- تشبیه علمای امت به معنای عالمان دین از غیر معصومین(علیهم السلام) به انبیاء بنی اسرائیل کاملا صحیح است زیرا وجه شبه در آن جایگاه ویژه علمای دین نزد خدای سبحان است. زیرا در روایات فراوانی رتبه عالمان دین بعد از پیامبران و قبل از رتبه شهدا بیان شده است.
- علمای دین مانند پیامبران بنی اسرائیل اند در اینکه باید به سخنان آنان جامه عمل پوشاند و در احکام شرع به آنان مراجعه کرد. پس از این ناحیه وجه اشتراکی بین علمای دین و پیامبران بنی اسرائیل وجود دارد(7)
- عالمان دین مانند پیامبران بنی اسرائیل تعدادشان فراوان و در اقصی نقاط زمین و شهرهای دور دست پراکنده شده اند. پس شباهتی از این زوایه نیز بین آنان وجود دارد.(8)
تحلیل مطلب:
هر چند در سند روایت مذکور بحث و مناقشه وجود دارد و برخی آن را روایتی جعلی می دانند که از منابع اهل سنت نقل شده و در منابع شیعی اثری از آن وجود ندارد(9) اما با چشم پوشی از مساله سندیت، در توجیه آن نیز به نظر می رسد احتمال دوم به صواب نزدیکتر باشد تا توجیه اول؛ از این رو شواهدی که برای توجیه دوم وجود دارد تقویت می شود. لذا:
اولا: با توجه به دلایل قطعی که بر افضلیت معصومین (علیهم السلام) بر پیامبران بنی اسرائیل وجود دارد تشبیه معصومین آن هم با عنوان علماء بر انبیاء بنی اسرائیل اساسا تشبیه ناصواب و قیاس مع الفارقی است. زیرا مقایسه کردن آن هم از زبان پیامبر گرامی اسلام دارای حکمت و فلسفه ای است که در این روایت و تشبیه صورت گرفته یافت نمی شود.
ثانیا: از اینکه از کلمه «علماء» معصومین (علیهم السلام) اراده شود خلاف صراحت روایاتی است که منظور از «علماء» عالمان دین غیر از معصومین دانسته می شود و اگر در روایتی منظور از «علماء» معصومین باشد باید شاهد یا قرینه معینی داشته باشد و نمی شود با دلایل ناچیزی یا بدون هیچ شاهد و دلیلی بگوییم مراد از علماء معصومین(علیهم السلام) هستند صرفا به خاطر اینکه با انبیاء بنی اسرائیل مقایسه شده اند.
ثالثا: به نظر می رسد روایت مذکور در مقام بیان فضیلت علمای دین و قرابت آنان با پیامبران باشد در رسالتی که بر عهده دارند و مشکلاتی که باید در برابر آن صبر و تحمل داشته باشند زیرا رسالت آنان کمتر از رسالت پیامبران نیست هر چند اختصاصات پیامبران مختص پیامبران است و علمای دین در حد توان و دانش خویش به هدایت انسان ها می پردازند اما مشکلات و سختی های مشترکی برای هر دوی آنان وجود داشته و دارد.
رابعا: روایات بسیار گسترده و زیادی درباره فضیلت علماء و قرابت آنان با پیامبران وجود دارد که می تواند روایت مذکور را در همین راستا توجیه و تفسیر کند و ساحت قدسی اهل بیت(علیهم السلام) را از هر گونه کاستی و ناراستی مصون داشت. برخی از این روایات را که در کتاب« دانشنامه عقاید اسلامی» جمع آوری شده است در اینجا نقل می کنیم:
- پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله): پيامبران بر دانشمندان، دو درجه برترى دارند و دانشمندان بر شهيدان، يك درجه.
- پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله): هركس را مرگ در رسد، در حالى كه براى زنده كردن اسلام دانش مى جويد، ميان وى و پيامبران در بهشت، يك درجه بيش نباشد.
- پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله): گرامى ترين بندگان نزد خداوند متعال پس از پيامبران، دانشمندان و سپس، حاملان قرآن اند؛ همچون پيامبران از دنيا مى روند و با پيامبران از گورها محشور مى شوند و همراه پيامبران از صراط مى گذرند و پاداشى برابر آنان مى گيرند. پس خوشا به سعادت جويندگان دانش و حامل قرآن، به خاطر كرامت و شرفى كه نزد خدا دارند.
- پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله): نزديكترينِ مردم به درجه پيامبرى، اهل دانش و جهادند.
- پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله): روز قيامت، سه تن شفاعت مى كنند: پيامبران، سپس دانشمندان و پس از آن، شهيدان.
- پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله): دانش بياموزيد كه خداوند سبحان، روز قيامت، نخست پيامبران، سپس دانشمندان و پس از آن، شهيدان را برمى انگيزد و آن گاه، ديگر مردمان را بر حسب درجه هايشان.
- پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله): هيچ دانشمندى نيست، جز آن كه خداوند در روز پيمان گرفتن از پيامبران، از او نيز پيمان گرفته است؛ زشتى هاى عملش را در برابر مجلس هاى علمش از او بر مى دارد، جز آن كه به او وحى نمى شود.
- مقاتل بن سليمان مىگويد: در انجيل يافتم كه خداوند تبارك و تعالى به عيسى (عليه السلام) فرمود: «دانشمندان را بزرگ شمار و فضيلت ايشان را بشناس كه من، آنان را بر همه آفريده هايم، بجز پيامبران و فرستادگان، برترى دادم؛ مانند برترى خورشيد بر ستارگان و برترى آخرت بر دنيا و برترى من بر هر چيز»(10)
حاصل اینکه: طبق آنچه از آموزه های دینی درباره پیامبران و معصومین (علیهم السلام) و همچنین علمای ربانی وجود دارد که جایگاه هریک مشخص شده و رتبه آنان معلوم است جمله «علماء امتی کانبیاء بنی اسرائیل» بیش از آنکه منطبق بر اهل بیت (علیهم السلام) باشد منطبق بر علمای ربانی است که رسالت مشترکی با پیامبران دارند و اهداف و جهت گیری و سختی ها و دشواری های مشترکی دارند. از این رو انطباق روایت فوق بر معصومین (علیهم السلام) بسیار بعید و غیر قابل پذیرش است هرچند به عنوان یک احتمال در تفسیر این روایت مطرح است.
پی نوشت ها
1 . شبر، عبدالله، مصابيح الأنوار في حل مشكلات الأخبار، ناشر: بصیرتی، 1371ق، چاپ اول، قم، ج1 ؛ ص552
2. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق: علی اکبر غفاری، ناشر: دارالکتب الاسلامیه، 1407ق، چاپ چهارم، تهران، ج 1 ص 34.
3. شبر، عبدالله، مصابيح الأنوار في حل مشكلات الأخبار، ناشر: بصیرتی، 1371ق، چاپ اول، قم، ج1 ؛ ص552
4 .شبر، عبدالله، مصابيح الأنوار في حل مشكلات الأخبار، ناشر: بصیرتی، 1371ق، چاپ اول، قم، ج1 ؛ ص552
5 . شبر، عبدالله، مصابيح الأنوار في حل مشكلات الأخبار، ناشر: بصیرتی، 1371ق، چاپ اول، قم، ج1 ؛ ص552
6 . شبر، عبدالله، مصابيح الأنوار في حل مشكلات الأخبار، ناشر: بصیرتی، 1371ق، چاپ اول، قم، ج1 ؛ ص552
7 . شبر، عبدالله، مصابيح الأنوار في حل مشكلات الأخبار، ناشر: بصیرتی، 1371ق، چاپ اول، قم، ج1 ؛ ص552
8 . شبر، عبدالله، مصابيح الأنوار في حل مشكلات الأخبار، ناشر: بصیرتی، 1371ق، چاپ اول، قم، ج1 ؛ ص552
9 . شبر، عبدالله، مصابيح الأنوار في حل مشكلات الأخبار، ناشر: بصیرتی، 1371ق، چاپ اول، قم، ج1 ؛ ص552
10 . محمدى رىشهرى، محمد، دانشنامه عقايد اسلامى، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث،1386ش، چاپ: 2، قم، ج3 ؛ ص 304-305.