آیا قضیه "زعفرجنی" واقعیت دارد؟

سوال:
آيا قضيه رفتن "زعفر جنى" به کربلا در روز عاشوراء و درخواست یاری به امام حسين(ع) معتبر است؟


پاسخ:
با عرض سلام و ادب
این داستان با طول و تفصیلش در هیچ منبع روایی وجود ندارد. اولین بار جناب ملا حسین کاشفی نویسنده کتاب "روضة الشهداء" این داستان را آورده. البته ایشان به مراسم عروسی اشاره نکرده فقط گفته در هنگامی که اباعبدالله قصد حمله به سپاه دشمن را داشت جنّی به نام زعفر زاهد نزد ایشان آمد و گفت من پسر همان جنّی هستم که بعد از جنگ حضرت علی علیه السلام با جنّیان چاه بئر العلم، او را به سرپرستی جنیان مسلمان قرار داد. و امام حسین علیه السلام در خواست او را ردّ فرمودند!(1) این داستان در مقتل دربندی هم ذکر شده(2)
مرحوم آیت الله بروجردی در کتاب طرائف المقال به مطلبی در مورد زعفر جنّی اشاره فرموده اند.(3)

شهید مطهری به تبع مرحوم میرزا حسین نوری (که در لؤلؤ و مرجان خرافات کتب مقاتل را ذکر کرده و از آن جمله همین داستان است) جریان زعفر جنّی را از خرفات دانسته و در کتاب حماسه حسینی یا جلد 17 مجموعه آثار استاد شهید مطهری به کرّات به این موضوع اشاره نموده اند:
"قبلًا عرض كردم، كتابى است معروف به نام «روضة الشهداء» از ملا حسین كاشفى.حاجى(میرزا حسین نوری صاحب مستدرک اوسائل) فرموده بود كه این داستان زعفر جنّى و داستان عروسى قاسم، اول بار در كتاب این مرد آمده است. حقیقت این است كه من این كتاب را ندیده بودم. خیال مى‏ كردم در آن یكى دو تا از این حرفهاست. بعد كه این كتاب را خواندم دیدم از این داستانها زیاد است."

ملاحسین كاشفى مردى است كه واعظ هم هست، اتفاقاً این بى‏ انصاف مرد باسوادى هم بوده است، كتابهایى هم دارد.تاریخش را كه انسان مى‏ خواند، معلوم نیست كه او شیعه بوده یا سنى، و مثل اینكه اساساً یك مرد بوقلمون صفتى هم بوده است، در میان شیعه‏ ها خودش را یك شیعه صددرصد متصلّبى نشان مى‏داده و در میان سنى‏ ها خودش را حنفى نشان مى‏داده است. اصلًا اهل بیهق و سبزوار است. سبزوار مركز تشیّع بوده است و مردم آن هم فوق العاده متعصب در تشیّع. اینجا كه در میان سبزواریها بود، یك شیعه صددرصد شیعه بود. بعد مى ‏رفت هرات. (مى‏ گویند شوهر خواهر عبدالرحمن جامى یا باجناق او بود.) آنجا كه مى‏ رفت، به روش اهل تسنن بود.این مرد، واعظ هم بوده است. چون در سبزوار بود، ذكر مصیبت مى‏ كرد. كتابى نوشته است به فارسى.

اولین كتابى كه در مرثیه به فارسى نوشته شده همین كتاب "روضة الشهداء" است كه در پانصد سال پیش نوشته شده است، چون وفات كاشفى در 910، اوایل قرن دهم، بوده است و این كتاب یا در اواخر قرن نهم هجرى نوشته شده است یا در اوایل قرن دهم. قبل از این كتاب مردم به منابع اصلى مراجعه مى‏ كردند.

شیخ مفید (رضوان اللَّه علیه) ارشاد را نوشته است و چقدر متقن نوشته است. ما اگر به ارشاد شیخ مفید خودمان مراجعه كنیم، احتیاج به منبع دیگر نداریم. تواریخ اهل تسنن، طبرى نوشته است، ابن اثیر نوشته است، یعقوبى نوشته است، ابن عساكر نوشته است، خوارزمى نوشته است. من نمى‏ دانم این بى‏ انصاف چه كرده است! من وقتى این‏ كتاب را خواندم، دیدم حتى اسمها جعلى است؛ یعنى در میان اصحاب امام حسین(ع) اسم هایى را مى‏ آورد كه اصلًا چنین آدمهایى وجود نداشته‏ اند؛ در میان دشمنها اسم هایى مى‏ برد كه همه جعلى است؛ داستانها را به شكل افسانه در آورده است...(4)

در این که موجوداتی نهانی به نام جنّ وجود دارند ، شکّ نیست. آیات متعدّدی از قرآن کریم ، و روایات متواتر ، این معنا را اثبات می کنند.همچنین در اینکه ائمه (علیهم السلام) شیعیان و یارانی از جنّ دارند نیز شکّ نیست زیرا این معنا را احادیث اثبات می کنند.(در پست های قبل تعدادی از این روایات را نقل کردم)

اصل جریان آمدن جنّها برای یاری جنّها امام حسین علیه السلام در روایات ذکر شده(5)؛ لکن در این روایت اولا جنّ ها قبل از حادثه عاشوراء و زمانی که امام تازه قصد حرکت داشتند به خدمتشان رسیدند ،ثانیا سخنی از "زعفر جنّی" به میان نیامده است. و ما هر چه گشتیم سند معتبری نیافتیم که نامی از "زعفر" در این جریان برده باشد.
علّامه مجلسی (ره) نیز ذیل این حدیث(که در مورد آمدن جنّها خدمت حضرت بود) نامی از زعفر نبرده ؛ حال آنکه ایشان معمولاً در چنین مواردی شرحی کوتاه بر روایت دارند. پس اگر سندی بر این مطلب بود، به احتمال زیاد ایشان ذکر می نمودند. و بعید است که این مطلب، سندی معتبر داشته باشد و علّامه مجلسی آن را ندیده باشد. چرا که به جرأت می توان گفت که وی در احاطه بر احادیث، بی نظیر یا کم نظیر بوده است.




پی نوشت:
1.روضة الشهداء ،چاپ اسلامی 1341،صفحه 346
2.موسوعة كلمات الإمام الحسین (ع) ص 581به نقل از این کتاب
3.طرائف المقال جلد دوم صفحه679:ولنختم الكلام بأخصر ما وصل لی فی النهایة، وهو طریق عجیب حدثنی أحد أشیاخی، وهو شیخی وأستاذی فی العلوم أدبیة والتفسیر الملا محمد باقر الجرفادقانی الوانشانی، عن بعض الثقات والنقاة من أهل السیاحة عن زعفر الجنی.وقد ذكرنا تمام الحكایة فی مصنفی الجامع للمقاصد فی مسألة صلاة العراة، حیث أن ذلك الثقة قد لقى زعفرا فی أیام سیاحته وأخذ منه العلوم وكثیر من الآثار، سیما الحدیث المشهور المعروف منه حین ظهوره فی الطف فی خدمة الامام الشهید أبی عبد الله علیه السلام وأخباره بما وقع وطول عمره بسبب دعائه علیه السلام، فأجازنی الأستاذ أن أروی عنه، وأجزت لهم أن یروون هذه الحكایة، والله ولی السرائر.
4.مجموعه‏ آثاراستادشهیدمطهرى ج‏17،ص 94
5.بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۳۰ : شیخ مفید به سند خود از امام جعفر صادق(ع) این نکته را نقل کرده است زمانی که امام حسین(ع) از مدینه حرکت کرد، گروهی از ملائکه برای پیشنهاد کمک نزد او آمدند و گروه‌هایی از مسلمانان و شیعیان جن برای کمک آمدند اما حسین(ع) در پاسخ جنیان گفت: «خدا به شما جزای خیر دهد من مسؤول کار خود هستم و محل و زمان قتل من نیز مشخص است». جنیان گفتند: «اگر امر شما نبود همهٔ دشمنان شما را می کشتیم». حسین(ع) در پاسخ گفت: «ما بر این کار از شما تواناتریم اما چنین نمی‌کنیم تا (لیهلک من هلک عن بینة و یحیی من حیّ عن بیّنه) آنها که گمراه می‌شوند با اتمام حجت باشد و آنها که راه حق را می‌پذیرند با آگاهی و دلیل آشکار باشد».-البته در نقلی از کامل الزیارات به چند نفر جن اشاره شده که میخواسته اند به یاری امام حسین(ع) بروند(كامل الزیارات، النص، ص: 94)

http://www.askdin.com/showthread.php?t=33180&p=428281&viewfull=1#post428281