پرسش:
آیا تئوری جذب حقیقت دارد یا توطئه ای از جانب دشمن است؟ اگر توطئه دشمنان است پس چرا در برخی شبکه های صدا و سیما مثل شبکه 4 بارها مستند آن پخش شده، و به آن اشاره شد؟
پاسخ:
آنچه که می توان به ضرس قاطع گفت این است که در نگاه دقیق، تئوری مذکور تئوری قابل دفاعی نبوده، و با تعالیم اسلام و دین همخوانی ندارد. اما از آنجا که این تئوری می تواند نقش انگیزشی داشته باشد و موفقیت هایی هم از جانب آن به خاطر نقش تلقینی ای که دارد ایجاد شود لذا ترویج آن هم لزوما از روی توطئه نیست، بلکه هم می تواند از روی نوع نگرش و موضع روانشناسانه باشد، و هم می تواند از روی توطئه و دشمنی و به منظور کمرنگ کردن نگرش توحیدی در جامعه باشد، نمی توان با قاطعیت گفت تمام کسانی که این تفکر را پذیرفته و در صدد ترویج آن هستند توطئه گرانی علیه دین هستند.
اما برای پاسخ تفصیلی در خصوص آنچه گفته شد باید به چند نکته توجه بفرمایید:
نکته اول:
نکته اول اینکه تئوری راز یا جذب، مسئله ای است که اگرچه به لحاظ روانشناختی بسیار تحریک کننده و انگیزشی است، اما به لحاظ منطقی و اثباتی هیچ دلیل عقلی یا غیر عقلی قابل دفاع در پشت آن وجود ندارد. براستی چه دليلي وجود دارد كه اگر من به چيزي فكر كنم آن چيز به سمت من حركت كند؟
اگر این مسئله را طبق نظام توحیدی تصور نکرده و خالقی در ورای آن ترسیم نباشد، چرا باید کائنات به سمت انسان حرکت کنند؟ بالاخره اثبات بر عهده مدعی است. نه دلیل فلسفی، و نه روانشناختی و نه هیچ سنخ ادله دیگری بر آن دلالت نمیکند. اگر هم موفقیت هایی حاصل میشود نه از باب این است که کائنات ما را به هدفمان نزدیک می کنند، بلکه در حقیقت این من هستم که با تمرکز افکارم بر یک مسئله، سرعت حرکتم به سمت آن را می افزایم و زودتر به آن دست می یابم.
نکته دوم:
تئوری جذب مبتنی بر مبانی فلسفی و مکاتب فکری غرب به ویژه «سکولاریسم» به معنای جدایی «دین از دنیا»، و «اومانیسم» یا همان «انسان محوری» است، در هیچ کجای این تئوری جایی برای خدا در نظر گرفته نشده است، اگرچه یک بچه مسلمان هنگام برخورد با این تئوری این قانون را از جانب خداوند می داند، و آن را با افکار الهی خویش در هم می آمیزد، اما این تفکر او هرگز آن چیزی نیست که مورد رضایت و توجه مبتکرین این نظریه باشد.
این تئوری می خواهد همه چیز را به ذهن انسان گره بزند، کائنات را مطیع انسان معرفی کند و بگوید این ذهن انسان است که خارج را می سازد، یعنی به نوعی انسان محوری را ترویج کند، در حالی که اسلام میخواهد به همه چیز رنگ خدایی بدهد، خداوند باید محور تمام وقایع قرار بگیرد. در حج که اوج تجلی عرفان اسلامی است انسان حتی نباید به آیینه نگاه کند، یعنی حتی نباید خویشتن را ببیند، باید فقط خدا را ببیند، قرآن کریم نیز می فرماید:
«ما أَصابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِك»؛ آنچه از نيكي ها به تو مى رسد، از طرف خداست و آنچه از بدى به تو مى رسد، از سوى خود توست(1)
نکته سوم:
نکته دیگر این که ترسیم آرزوهای بلند دنیوی و تمرکز بر آن امری است که در روایات به عنوان یکی از زمینه های غفلت بر شمرده شده است، دین اسلام اگرچه با برنامه ریزی و آینده نگری موافق است اما در نگاه اسلام اصالت با آخرت است و آرزوهای بلند را منافی با این اصالت دانسته و موجب فراموشی آخرت بیان می کند، امیرالمومنین(علیه السلام) می فرمایند:
«مَنِ اتَّسَعَ أَمَلُهُ قَصُرَ عَمَلُه»؛ هر که آرزویش گسترده شود، عملش محدود و کوتاه می شود.(2)
و نیز میفرمایند:
«مَنْ أَطَالَ الْأَمَلَ أَسَاءَ الْعَمَل»؛ کسی که آرزوهایش دور و دراز شود، عملش بد و ناشایست می گردد.(3)
نکته چهارم:
اسلام مثبت اندیشی را قبول دارد، منتهی همانطور که در نکات پیشین عرض شد اسلام آن را در یک جهان بینی توحیدی می بیند و به توکل و حُسن ظن به خداوند گره می زند، نه کائنات! در نگاه اسلام باید به خداوند که تمام کائنات به دست اوست خوش بین بود، همانطور که امام رضا(علیه السلام) در روایتی می فرمایند:
«أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنِ بِي إِنْ خَيْراً فَخَيْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّا»؛ به خداوند گمان نیک داشته باش، پس به درستی که خداوند می فرماید: من نزد گمان بنده مومنم هستم، اگر به من گمان خیر برد همان را برایش رقم میزنم، و اگر گمان بد ببرد همان را برایش مقدر می سازم.(4)
و نیز به او توکل و تکیه کرد تا مشکلات از پیش روی انسان کنار رفته و اسباب رسیدن به هدف مهیا گردد:
«مَنْ تَوكَّلَ عَلَى اللّه ذَلَّتْ لَهُ الصِّعابُ وَتَسَهَّلَتْ عَلَيْهِ الأَْسْبابِ»؛ هر كس به خدا توكل كند، دشوارى ها براى او آسان مى شود و اسباب برايش فراهم مى گردد.(5)
«مَنْ تَوَكَّلَ عَلَى اللّه لايُغْلَبُ وَمَنِ اعْتَصَمَ بِاللّه لايُهْزَمُ»؛ هر كس به خدا توكل كند، مغلوب نشود و هر كس به خدا توسل جويد، شكست نخورد.(6)
نباید به کائنات دل بست و به آنها امید داشت! نباید نگاه استقلالی به آنها داشت، نگرش توحیدی آن است که هر چه هست از جانب خداوند است و هیچ چیز از خودش استقلالی ندارد.
نکته پنجم:
همان طور که عرض شد ممکن است برخی افراد یا مشاورین و روانشناسان این تئوری را قبول داشته باشد و از باب تأثیر انگیزشی این قانون از آن دفاع نموده و در صدد ترویج آن برآیند، این را نمیشود مانع شد، بالاخره تفاوت اندیشه در این مسائل وجود دارد و تا زمانی که یک مسئله مستقیما و در تضاد و تعارض آشکار با دین نیست طرح آن هم اشکالی ندارد.
بنابراین از آنجا که صدا و سیما خصوصا شبکه چهار برای تبیین افکار و نظرات کارشناسان و متخصصین است خرده ای بر آن نیست اگر گاهی به طرح این دیدگاه می پردازد، اما این روشن است که پخش یا عدم پخش مسئله ای در صدا و سیما به معنای حقانیت، و یا بطلان یک نظر نیست.
پی نوشت ها:
1. نساء:79/4.
2. مفید، محمد بن محمد نعمان، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، كنگره شيخ مفيد، قم، چاپ اول، 1413ق، ج1، ص 304.
3. شریف رضی، نهج البلاغة (صبحي صالح)، نشر هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق، ص 474، حکمت 36.
4. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج2، ص72.
5. ليثى واسطى، على بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، دار الحديث، قم، چاپ اول، 1376ش، ص426.
6. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي، قم، چاپ دوم، 1403ق، ج68، ص151.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=22078&p=1001640&viewfull=1#post10...