روایاتی از اهل سنت در باب گریه بر امام حسین (ع) وارد شده است؟

سوال:
در منابع اهل سنت چه روایاتی در باب گریه بر امام حسین (ع) وارد شده است؟
همچنین در مورد تربت کربلا آیا روایتی از پیامبر(ص) در روایات اهل سنت آمده است؟
 

 


پاسخ:

با سلام و عرض ادب
در منابع روایی اهل سنت روایاتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و امیر المؤمنین (علیه السلام) در رابطه با شهادت امام حسین (علیه السلام) توسط امت آن حضرت در کربلا و تأثّر خاص آنها وارد شده است.

نکته قابل توجه در این روایات گریه ی بر سیدالشهدا (علیه السلام) سالها پیش از شهادت آن حضرت است که وقوع چنین امری خود بیانگر
بزرگی مصیبت آن حضرت و شدت تاثیر حزن و اندوه این خبر بر پیامبر (صلی الله علیه وآله) بوده به گونه ای که در روایتی منقول از آن حضرت آمده است: «إن لقتل الحسين حرارة في قلوب‏ المؤمنين لا تبرد أبدا»؛ براى شهادت حسين (عليه السلام) حرارت و گرمايى در دلهاى مؤمنان است كه هرگز سرد و خاموش نمى ‏شود».‏[1]

بیان برخی از روایات منابع اهل سنت
1. «ابو عیسی ترمذی»،[2] و «ابوبکر آجری»،[3] و «طبرانی»،[4] و «حاکم نیشابوری»،[5] به سند خویش از «سلمی» روایت می کنند: نزد امّ سلمه رفتم و ديدم كه مي گريد. گفتم: چرا گريه مي كنى؟ گفت: رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را با سر و روى خاك آلود به خواب ديدم و گفتم: «يا رسول الله (صلی الله علیه وآله)! شما را چه مي شود؟» فرمود: «اندكى پيش شاهد كشته شدن حسين بودم!».

2. «احمد بن حنبل»،[6] و «طبرانی»،[7] و «حاکم نیشابوری»،[8] و دیگران به سند خویش ازقول «عمار بن ابى عمار» و او از «ابن عباس» گويد: «رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را در نيمه هاى روز، ژوليده و غبار آلود با شيشه ‏اى از خون، به خواب ديدم و گفتم: «يا رسول الله (صلی الله علیه وآله)! پدر و مادرم به فداى تو باد چه شده؟» فرمود: «اين خون حسين و ياران اوست كه از صبح امروز يكسره برداشت كرده ام!» عمار گويد: آن روز را ثبت كرديم و بعدها دريافتيم كه حسين در آن روز كشته شده بود.[9]

3. يعقوبى می نویسد: نخستين نوحه ‏گر مدينه «امّ سلمه» زوجه ی رسول خدا (صلی الله علیه وآله) بود. چون پيامبر (صلی الله علیه وآله) شيشه ‏اى از تربت قبر حسين‏ را به او سپرده و فرموده بود: «جبرئيل مرا آگاه كرد كه امّتم حسين را مي كشند و اين تربت را به من داد» و امّ سلمه گفته است: پيامبر(صلی الله علیه وآله) به من فرمود: «هر گاه اين خاك‏ به خون تازه بدل شد بدان كه حسين‏ كشته شده است» و اين خاك نزد او بود تا آن گاه كه لحظه ی موعود فرا رسيد و او دم به دم به اين شيشه نظر مي كرد و چون شيشه را خونين ديد ناله ی «وا حسينا» و «يا ابن رسول الله (صلی الله علیه وآله)!» سر داد و زنان اطراف با او هم صدا شدند و شيون و زارى به گونه ‏اى بى سابقه، سراسر مدينه را فرا گرفت.[10]

4. «ابن عساكر» از قول «على بن زيد بن جدعان» نقل می کند که وی گويد: ابن عباس از خواب بيدار شد و گفت: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» به خدا سوگند حسين كشته شد! به او گفتند: به چه دليل؟ گفت: «رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را با شيشه‏ اى از خون ديدم كه فرمود: «آيا ميدانى امّتم پس از من چه كردند؟ حسين را كشتند! اين خون او و خون ياران اوست كه به سوى خدا بالا ميبرم» حاضران، آن روز و آن ساعت را ثبت كردند و چون بيست و چهار روز بعد خبر قتل حسين به مدينه رسيد معلوم شد كه آن حضرت در همان روز و همان ساعت شهيد شده بود.[11]

اثر تکوینی تربت سید الشهدا (علیه السلام)
«احمد بن حنبل» به طریق خود از «عبدالله بن نجی» از پدرش روایت می کند که: «به هنگام رفتن به صفّين در ركاب علي (عليه السلام) بودم، هنگامی که به نقطه ‏ای که مقابل «نينوا» بود رسیدیم آن حضرت با صدای بلند صدا زدند: ای أبا عبد اللّه در كنار فرات صبور باش، و اين جمله را دو بار تكرار فرمود، پرسيدم: اين سخن از كجا است؟ فرمود: روزي بر پيامبر خدا وارد شدم، ديدم چشمان مباركش اشك آلود است. عرض كردم: اي رسول خدا! آيا كسي شما را ناراحت كرده است كه گريه مي‌‏كنيد؟ فرمود: لحظاتي جبرئيل نزد من آمده بود، و از كشته شدن حسين در كنار شطّ فرات به من خبر داد، و گفت: آيا ميل داري مقداري از تربتش را ببوئي و ببيني؟ گفتم: بلي. دستش را دراز كرد، و مشتي از خاك سرزميني كه حسين در آن به شهادت مي‌‏رسد را به من داد، نتوانستم تحمّل كنم و جلوي اشكم را بگيرم».[12]
«هيثمي» در «مجمع الزوائد» اِسناد این روایت را صحیح دانسته و حکم بر وثاقت راویان این خبر نموده و افزوده است که «عبدالله بن نجی» متفرد در نقل این حدیث نمی باشد.[13] که این روایت بیانگر تاثیر تکوینی تربت سیدالشهدا (علیه السلام) بوده؛‌ چنانکه پیامبر (صلی الله علیه وآله) می فرمایند: وقتی آن خاک را بوئیدم بی اختیار اشک از چشمانم جاری گشت.


موفق باشید.




[1] نورى، حسين بن محمد تقى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، 28جلد، ج10،‌ ص319، مؤسسة آل البيت عليهم السلام – قم. :« «مجموعة الشهيد، نقلا من كتاب الأنوار لأبي علي محمد بن همام حدثنا أحمد بن أبي هراسة الباهلي قال حدثنا إبراهيم بن إسحاق الأحمري قال حدثنا حماد بن إسحاق الأنصاري عن ابن سنان عن جعفر بن محمد ع قال‏ نظر النبي ص إلى الحسين بن علي ع و هو مقبل فأجلسه في حجره و قال إن لقتل الحسين حرارة في قلوب‏ المؤمنين لا تبرد أبدا ثم قال ع بأبي قتيل كل عبرة قيل و ما قتيل كل عبرة يا ابن رسول الله قال لا يذكره مؤمن إلا بكى».
[2] . سنن الترمذي، محمد بن عيسى بن سَوْرة بن موسى بن الضحاك، الترمذي، أبو عيسى (المتوفى: 279هـ)، ج5،ص657،ح:3771،شركة مكتبة ومطبعة مصطفى البابي الحلبي – مصر:« حَدَّثَنَا أَبُو سَعِيدٍ الأَشَجُّ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو خَالِدٍ الأَحْمَرُ قَالَ: حَدَّثَنَا رَزِينٌ، قَالَ: حَدَّثَتْنِي سَلْمَى، قَالَتْ: دَخَلْتُ عَلَى أُمِّ سَلَمَةَ، وَهِيَ تَبْكِي، فَقُلْتُ: مَا يُبْكِيكِ؟ قَالَتْ: رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، تَعْنِي فِي المَنَامِ، وَعَلَى رَأْسِهِ وَلِحْيَتِهِ التُّرَابُ، فَقُلْتُ: مَا لَكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: «شَهِدْتُ قَتْلَ الحُسَيْنِ آنِفًا» هَذَا حَدِيثٌ غَرِيبٌ».
[3] . الشريعة، أبو بكر محمد بن الحسين بن عبد الله الآجُرِّيُّ البغدادي (المتوفى: 360هـ)،ج5،ص2174، ح1665، دار الوطن - الرياض / السعودية:« حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ دَاوُدَ السِّجِسْتَانِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَعِيدٍ الْأَشَجُّ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو خَالِدٍ الْأَحْمَرُ قَالَ: حَدَّثَنِي رَزِينٌ قَالَ: حَدَّثَتْنِي سَلْمَى قَالَتْ: دَخَلْتُ عَلَى أُمِّ سَلَمَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا وَهِيَ تَبْكِي , فَقُلْتُ: مَا يُبْكِيكِ؟ قَالَتْ: رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَعْنِي فِي النَّوْمِ وَعَلَى رَأْسِهِ وَلِحْيَتِهِ التُّرَابُ فَقُلْتُ: مَا لَكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ فَقَالَ: «شَهِدْتُ قَتْلَ الْحُسَيْنِ آنِفًا».
[4] . المعجم الكبير، سليمان بن أحمد بن أيوب بن مطير اللخمي الشامي، أبو القاسم الطبراني (المتوفى: 360هـ)، ج23، ص373، ح:882، مكتبة ابن تيمية – القاهرة:«حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْعَبَّاسِ الْبَجَلِيُّ، ثنا أَبُو سَعِيدٍ الْأَشَجُّ، ثنا أَبُو خَالِدٍ الْأَحْمَرُ، حَدَّثَنِي رَزِينٌ، حَدَّثَتْنِي سَلْمَى، قَالَتْ: دَخَلْتُ عَلَى أُمِّ سَلَمَةَ وَهِيَ تَبْكِي، فَقُلْتُ: مَا يُبْكِيكِ؟، فَقَالَتْ: رَأَيْتُ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، يَعْنِي فِي الْمَنَامِ، وَعَلَى رَأْسِهِ وَلِحْيَتِهِ التُّرَابُ، فَقُلْتُ: مَا لَكَ يَا رَسُولَ اللهِ؟، فَقَالَ: «شَهِدْتُ قَتْلَ الْحُسَيْنِ آنِفًا».
[5] . المستدرك على الصحيحين، أبو عبد الله الحاكم محمد بن عبد الله بن محمد بن حمدويه بن نُعيم بن الحكم الضبي الطهماني النيسابوري المعروف بابن البيع (المتوفى: 405هـ)،ج4، ص20، ح:6764، دار الكتب العلمية – بيروت:«أَخْبَرَنِي أَبُو الْقَاسِمِ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ السَّكُونِيُّ، بِالْكُوفَةِ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْحَضْرَمِيُّ، ثنا أَبُو كُرَيْبٍ، ثنا أَبُو خَالِدٍ الْأَحْمَرُ، حَدَّثَنِي رَزِينٌ، حَدَّثَتْنِي سَلْمَى قَالَتْ: دَخَلْتُ عَلَى أُمِّ سَلَمَةَ، وَهِيَ تَبْكِي فَقُلْتُ: مَا يُبْكِيكِ؟ قَالَتْ: رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي الْمَنَامِ يَبْكِي وَعَلَى رَأْسِهِ وَلِحْيَتِهِ التُّرَابُ، فَقُلْتُ: مَا لَكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «شَهِدْتُ قَتْلَ الْحُسَيْنِ آنِفًا».[التعليق - من تلخيص الذهبي] 6764 - سكت عنه الذهبي في التلخيص».
[6] . مسند الإمام أحمد بن حنبل، أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيباني (المتوفى: 241هـ)،ج3، ص156، ح2553، المحقق: أحمد محمد شاكر، دار الحديث – القاهرة.
[7] . المعجم الكبير، سليمان بن أحمد بن أيوب بن مطير اللخمي الشامي، أبو القاسم الطبراني (المتوفى: 360هـ)، ج12، ص185، ح:12837، مكتبة ابن تيمية – القاهرة.
[8] . المستدرك على الصحيحين، أبو عبد الله الحاكم محمد بن عبد الله بن محمد بن حمدويه بن نُعيم بن الحكم الضبي الطهماني النيسابوري المعروف بابن البيع (المتوفى: 405هـ)،ج4، ص439، ح:8201 ، دار الكتب العلمية – بيروت:«:«حَدَّثَنِي أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ بَالَوَيْهِ، ثَنَا بِشْرُ بْنُ مُوسَى الْأَسَدِيُّ، ثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُوسَى الْأَشْيَبُ، ثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ، عَنْ عَمَّارِ بْنِ عَمَّارٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: " رَأَيْتُ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِيمَا يَرَى النَّائِمُ نِصْفَ النَّهَارِ، أَشْعَثَ أَغْبَرَ مَعَهُ قَارُورَةٌ فِيهَا دَمٌ، فَقُلْتُ: يَا نَبِيَّ اللَّهِ مَا هَذَا؟ قَالَ: هَذَا دَمُ الْحُسَيْنِ وَأَصْحَابِهِ، لَمْ أَزَلْ أَلْتَقِطُهُ مُنْذُ الْيَوْمَ "، قَالَ: «فَأُحْصِيَ ذَلِكَ الْيَوْمُ فَوَجَدُوهُ قُتِلَ قَبْلَ ذَلِكَ بِيَوْمٍ» هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحٌ عَلَى شَرْطِ مُسْلِمٍ، وَلَمْ يُخْرِجَاهُ "[التعليق - من تلخيص الذهبي] 8201 - على شرط مسلم». صححه الألباني في المشكاة: 6172 , وقال الشيخ شعيب الأرنؤوط: إسناده قوي.
[9] . همان.
[10] . تاریخ الیعقوبی، ج2، ص245، دارصادر، بیروت: «وكان أول صارخة صرخت في المدينة أم سلمة زوج رسول، كان دفع إليها قارورة فيها تربة، وقال لها: إن جبريل أعلمني ان أمتي تقتل الحسين، وأعطاني هذه التربة، وقال لي: إذا صارت دما عبيطا فاعلمي أن الحسين قد قتل، وكانت عندها، فلما حضر ذلك الوقت جعلت تنظر إلى القارورة في كل ساعة، فلما رأتها قد صارت دما صاحت: وا حسيناه ! وابن رسول الله ! وتصارخت النساء من كل ناحية، حتى ارتفعت المدينة بالرجة التي ما سمع بمثلها قط».
[11] . تاريخ دمشق، أبو القاسم علي بن الحسن بن هبة الله المعروف بابن عساكر (المتوفى: 571هـ)، ج14، ص237، المحقق: عمرو بن غرامة العمروي، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع: «أخبرنا أبو محمد بن طاوس أنا أبو الغنائم بن أبي عثمان نا أبو الحسين بن بشران أنا الحسين بن صفوان أنا أبو بكر بن أبي الدنيا أنا عبد الله بن محمد بن هانئ أبو عبد الرحمن النحوي نا معدي بن سلمان نا علي بن زيد بن جدعان قال استيقظ ابن عباس من نومه فاسترجع وقال قتل الحسين والله فقال له أصحابه كلا يا ابن عباس كلا قال رأيت رسول الله ( صلى الله عليه وسلم ) ومعه زجاجة من دم فقال ألا تعلم ما صنعت أمتي من بعدي قتلوا ابني الحسين وهذا دمه ودم أصحابه أرفعها إلى الله عز وجل قال فكتب ذلك اليوم الذي قال فيه وتلك الساعة قال فما لبثوا إلا أربعة وعشرين يوما حتى جاءهم الخبر بالمدينة أنه قتل ذلك اليوم وتلك الساعة».
[12] . ابن حنبل، احمد بن محمد، مسند الإمام أحمد بن حنبل، 50جلد، مؤسسة الرسالة - لبنان - بيروت، چاپ: 1، 1416 ه.ق. :« حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُبَيْدٍ، حَدَّثَنَا شُرَحْبِيلُ بْنُ مُدْرِكٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ‏ نُجَيٍّ، عَنْ أَبِيهِ: أَنَّهُ سَارَ مَعَ عَلِيٍّ، وَكَانَ صَاحِبَ مِطْهَرَتِهِ، فَلَمَّا حَاذَى نِينَوَى وَهُوَ مُنْطَلِقٌ إِلَى صِفِّينَ، فَنَادَى عَلِيٌّ: اصْبِرْ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، اصْبِرْ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، بِشَطِّ الْفُرَاتِ قُلْتُ: وَمَاذَا قَالَ؟، دَخَلْتُ عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ذَاتَ يَوْمٍ وَعَيْنَاهُ تَفِيضَانِ، قُلْتُ: يَا نَبِيَّ اللَّهِ، أَغْضَبَكَ أَحَدٌ، مَا شَأْنُ عَيْنَيْكَ تَفِيضَانِ؟ قَالَ:" بَلْ قَامَ مِنْ عِنْدِي جِبْرِيلُ قَبْلُ، فَحَدَّثَنِي أَنَّ الْحُسَيْنَ يُقْتَلُ بِشَطِّ الْفُرَاتِ" قَالَ: فَقَالَ:" هَلْ لَكَ إِلَى أَنْ أُشِمَّكَ مِنْ تُرْبَتِهِ؟" قَالَ: قُلْتُ: نَعَمْ. فَمَدَّ يَدَهُ، فَقَبَضَ قَبْضَةً مِنْ تُرَابٍ فَأَعْطَانِيهَا، فَلَمْ أَمْلِكْ عَيْنَيَّ أَنْ فَاضَتَا».
[13] . نور الدين علي بن أبي بكر الهيثمي، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج9، ص300، دار الفكر، بيروت - 1412 هـ. : « رواه أحمد وأبو يعلى والبزار والطبراني ورجاله ثقات ولم ينفرد نجي بهذا».

http://www.askdin.com/showthread.php?t=63564&p=996073&viewfull=1#post996073