فوائد ولی فقیه بیشتر است یا مضراتش؟

پرسش:
یکی از انتقاداتی که در مورد ولایت فقیه میشود این است که چون این مسئولیت توسط شخص معصوم مدیریت نمیشود احتمال خطا وجود دارد و این خطا میتواند به نام اسلام تمام شود، در نتیجه مردم از اسلام گریزان شوند، پاسخ چیست؟
همچنین گاهی در خصوص حقانیت نظریه ولایت فقیه به آثار و کارآمدی آن استناد میشود، مگر ولایت فقیه چه آثار مثبت و فوائدی دارد؟


پاسخ:
در مورد بخش ابتدایی سوالتان باید به چند نکته توجه بفرمایید:

نکته اول: این انتقاد اگر وارد باشد به حکومت معصومین هم وارد است، قدرت تخریبی دشمن کم نیست، وقتی توانستند علی(علیه السلام) را که خدای نماز بود، بی نماز جلوه داده و تا سال ها او را بر منابر لعن کنند و مردم هم پیروی کنند یعنی بالاخره ورود به عالم سیاست بهای سنگینی دارد و دشمن به این سادگی ها پا پس نخواهد کشید، هم تخریب می کند، هم تحریم می کند، هم مانع تراشی می کند، و... سپس این ناکامی ها را نه به مسئولین ناکارامد، بلکه به مسئولین دلسوز و کارآمد نسبت می دهد، همانطور که معاویه نه تنها کشته شدن عثمان، بلکه حتی کشته شدن عمار را هم به گردن امام علی(علیه السلام) انداخت!

اما ائمه(علیهم السلام) به این خاطر از آن رو بر نگرداندند، نگفتند ممکن است مردم این کاستی ها را به پای ما و اسلام نوشته و از اسلام رویگردان شوند؛ چون اصلا این راه منطقی نیست که عرصه را رها کرده و به دشمن بسپاریم برای اینکه مردم اشتباها کاستی ها را به پای اسلام ننویسند! باید به مردم بصیرت داد که چنین خطایی نکنند، نه اینکه حکومت را تعطیل کرد.

نکته دوم: عقل حکم می کند وقتی نمی توان برای حکومت دست به دامن معصوم شد تا درصد خطا به صفر برسد، باید دست به دامن نزدیک ترین فرد به معصوم شد که اگرچه خطا به صفر نمیرسد اما به حداقل برسد؛ این یک اصل عقلی است که مو لای درز آن نمیرود؛ هرگز عقل نمیگوید اگر دستت به 100 نمیرسد دیگر مهم نیست و برو سراغ هر عددی که خواستی! بلکه می گوید برو سراغ 99، اگر نبود 98، اگر نبود 97، و...
عقل می گوید اگر دستت به پزشک متخصص نمیرسید برو پزشک عمومی، اگر نبود دانشجوی پزشکی...! اگرچه درصد خطا به صفر نمیرسد اما نسبت به سایر گزینه ها درصد خطا به حداقل میرسد.

نکته سوم: خود حکومت ولی فقیه چون تحت سیطره کارآمدترین شخص است، ولو آنکه کاستی هایی را به لحاظ مشکلات و موانع بر سر راه داشته باشد که موجب بدبینی مردم به اسلام شود، اما بالاخره از سوی حاکم فعالیت های دینی هم انجام خواهد شد که مردم را به دین جذب خواهد کرد و قطعا رویش ها بیشتر از ریزش ها خواهد بود. بر فرض که بپذیریم امروزه به خاطر کاستی ها عده قلیلی از اسلام زده شده اند، امروز به لطف تبلیغات بین الملل این انقلاب بیش از 50 میلیون نفر در سایر کشورها شیعه شده اند! ما فقط در نیجریه به برکت این انقلاب 15 میلیون شیعه داریم؛ در درون این انقلاب از برکت حکومت اسلامی جوانان انقلابی فوق العاده ای داریم که چون حججی ها حاضرند فرسنگ ها فراتر از مرز برای آرمان هایشان جان بدهند. نباید یک طرفه نگاه کرد و فقط کاستی ها را دید؛ این نوع نگرش درست همان نگرشی است که دشمنان با تمام تبلیغات رسانه ای شان آمده اند که به خورد ملت ایران بدهند.

اما برای قسمت دوم سوالتان علاوه بر نکته ای که گذشت می توان به چندین محور به عنوان مصادیق کارآمدی ولی فقیه اشاره کرد:

اول: محوریت اتحاد
یکی از مهمترین آثار ولی فقیه ایجاد وحدت و اتحاد بین مردم است؛ دل های انسان ها هر چقدر هم که بیدار باشند نیازمند نخ تسبیحی هستند که آنها را گرد هم آورد؛ معضلی که بیداری ملت های عرب منطقه با آن روبروست همین فقدان یک رهبری الهی است که بتواند دل ها را به دور خودش جمع کند.
به همین خاطر اصل این انقلاب ما هم بدون وجود ولی فقیه امکان نداشت، اگرچه همه از حکومت دیکتاتوری پهلوی ناراضی بودند اما آن کسی که توانست این دل های ناراضی را به هم گره زده و به موجی علیه نظام سلطه تبدیل کند امام خمینی(ره) بود.

دوم: تبیین و حفظ سیاست های کلان انقلاب

آفت تمام انقلاب های گذشته در جهان این بوده است که بعد از مدتی سرد شده و تغییر مسیر داده اند، چون انقلاب معمولا با حرارت شکل می گیرد و اگر پشتوانه منطقی و رهبری صحیح نداشته باشد بعد از مدتی دوباره با جریان غالب و مسیر آب همراه میشود...
امروز می بینید که علنا بسیاری از مسئولین ما در عمل سکولار بوده یا دغدغه های لیبرالیسمی دارند، اگر رهبری نبود قطعا انقلاب ما هم امروز با توجیهات مختلفی چون نمی توان با جامعه جهانی در افتاد، یا بالاخره هرچه باشد آمریکا ابر قدرت دنیاست، و مانند آن دست از استکبار ستیزی خود بر میداشتند!
یعنی انقلاب ما از یک نظام پادشاهی سکولار کم کم تبدیل میشد به یک نظام جمهوری سکولار

سوم: مدیریت بحران ها
هر حکومتی بالاخره ممکن است با بحران هایی روبرو شود که تصمیم ها در آن سرنوشت ساز هستند، خصوصا آنکه دشمنان داخلی و خارجی زیادی هم داشته باشند که به دنبال بحران آفرینی هستند؛ ملت ما در طول انقلاب با بحران هایی روبرو شده است که ولی فقیه به بهترین شکل آن را مدیریت کرده است.
بحران هایی چون فتنه 88 ، ماجرای حج 66 ، و حتی ماجرای منا در همین دو سال پیش که مسئولین دولتی می گویند موضع مقتدرانه رهبری در جمع نیروهای مسلح ورق را کاملا برگرداند و عربستان را وادار به همکاری کرد.

اصلا خود مدیریت و کنترل دولت های مختلفی که برخی اهل تفریط بوده اند و برخی اهل افراط خیلی کار دشواری است که ولی فقیه به خوبی از پس آن بر آمده است و اجازه نداده این سلایق مختلف به اصل حرکت انقلاب آسیب وارد سازد.


چهارم: فرماندهی قوای مسلح
قطعا امنیت امروزمان نعمتی است که روی آن نمیشود قیمت گذاشت، و این ناشی از مدیریت درست از سوی رهبری است.
زمان پیدایش داعش و حتی زمانی که به چهل کیلومتری خاک ایران رسیده بودند بسیاری در داخل می گفتند به ما ارتباطی ندارد و این در حالی بود که خود دشمنان اعتراف کرده بودند داعش را برای ایران به وجود آوردند!
اگر با تدبیر رهبری ورود به جنگ با داعش فراتر از مرزها نبود قطعا ما امروز وضعیت دیگری داشتیم. تدابیر رهبری موجب شد ما نه تنها ایران، بلکه امنیت را به عراق و سوریه هم برگرداندیم.

همچنین پشرفت های حوزه نظامی خصوصا در عرصه پهباد و موشکی یکی دیگر از پیشرفت ها در عرصه ای است که مستقیما زیر نظر ولی فقیه اداره میشود.
من متاسفم که می بینم برخی امنیت ایران را با اروپا مقایسه می کنند! در حالی که دقت ندارند کشور ما در اروپا نیست، در وسط جهنم و آتش ناشی از تعصبات قومی و تروریسم است که اینگونه امن است، این است که اهمیت اقتدار را دو چندان میسازد.

پنجم: ممانعت از دیکتاتوری مسئولین
قدرت باید هرمی بوده و به یک نقطه ختم شود، اگر این نوک هرم ولی فقیه نباشد خود به خود منجر به دیکتاتوری خواهد شد. چرا که اوصافی که برای رهبری در قانون ضرورت دارد مانند تفقه در دین، عدالت هرگز در مسئولین شرط نیست.

شما می بینید که امام و رهبری گامی برای امیال خود برنداشته اند، اما برخی از این آقایان مسئول را ببینید که چه حق هایی که برای خود از سفره انقلاب مدعی نبوده اند! اگر رهبری نبود و مثلا نوک این هرم قدرت شخص دیگری بود چه ترمزی داشت؟ همانطور که خود امام خمینی(ره) می فرمایند:
«ولايت فقيه، ولايت بر امور است كه نگذارد اين امور از مجارى خودش بيرون برود...جلو ديكتاتورى را ما مى‏خواهيم بگيريم، نمى‏خواهيم ديكتاتورى باشد، مى‏خواهيم ضد ديكتاتورى باشد. ولايت فقيه، ضد ديكتاتورى است؛ نه ديكتاتورى»(1)

شما در بین روسای جمهور ما برخی اشخاص را می بینید که اگر هر کدام از آنها مدیریت ولی فقیه را بالای سر خود نداشتند تبدیل به دیکتاتوریهایی میشدند که کسی نمی توانست آنها را کنترل کند، حالا در بالاترین سطح آن بنی صدر و در سطوح پایین تر هم اشخاص دیگر.

ششم: نقش رهبری در کاهش فساد و پی گیری امور
ما بالاخره به قوه قضاییه و مقننه و مجریه نیازمندیم، اما براستی اگر رهبری نبود آیا فساد اینها کمتر میشد یا بیشتر؟!
دغدغه هایی که گاهی در فضای عمومی بیان میشود چون حقوق های نجومی، سند 2030، فسادها و اختلاس ها، مدیریت جهادی و... که به گفته رهبری ده برابر آن را در جلسات خصوصی با لحن متغیر و گاهی تند آنها را پی گیری می کند.

ببینید بحث ما بر سر این نیست که آیا با وجود ولی فقیه تمام مشکلات رفع میشود یا خیر؟ اصلا کسی مدعی نیست صرفا با حاکمیت یک شخص تمام مشکلات حل میشود، حتی اگر امیرالمومنین(ع) باشد؛ بحث بر سر این است که با ولی فقیه مشکلات ما کمتر میشود یا بیشتر؟ وضعیت ما بهتر میشود یا بدتر؟! ، قطعا و یقینا روشن است که وضعیت ما با نبود ولی فقیه بهتر نمیشود بلکه به مراتب بدتر خواهد شد.
رهبری مانند ترمزی در برابر انحرافات و زیاده خواهی های مسئولین است، کسی برای رفع انحرافات و زیاده خواهی ها آن ترمز را برنمیدارد! کسی به خاطر رفع نقاط ضعفش، نقاط قوتش را از بین نمی برد!

خدا میداند که برخی از این آقایان اگر ولی فقیه بالای سرشان نباشد که تشر بزند، اگر رهبری نباشد که بگوید پشت پرده دارند چه میکنند، اگر رهبری نباشد که مرتب پیگیری حقوق های نجومی را یادآوری کرده و آن را تا حصول نتیجه زنده نگه دارد، اگر ولی فقیه نباشد که بگوید دارند چه اسناد غربی را اجرا می کند، اگر رهبری نباشد که آنها را از مذاکره بر سر تسلیحاتشان باز دارد و...، خدا می داند چه بلایی بر سر مردم می آورند.

هفتم: نفوذ و اقتدار بین المللی
ما چه باور کنیم و چه باور نکنیم اقتدار بین المللی ایران که در سایه ولی فقیه حاصل شده قابل انکار نیست، وقتی هنری کیسینجر تحلیل گر ارشد آمریکایی می گوید ایران دارد امپراتوری خود را تأسیس می کند؛ وقتی رقیب اوباما در انتخابات می گوید ایران جزء ابرقدرت های جدید جهان در حال طلوع است، اینها دروغ می گویند؟ بالاخره پس حقائقی وجود دارد.
خب بله دشمنی که دنبال تحقیر ایران و ایرانی است این سخنان را برای ایرانیان پخش نمی کند، رسانه های خارجی و فریب خوردگان داخلی فقط آنچه مردم ایران را تحقیر کند و اعتماد به نفسشان را سلب کند و مشکلاتشان را بزرگنمایی کند در شبکه های مجازی گسترده میسازند.

امروز ایران نه تنها اقتدار نظامی در منطقه دارد بلکه چیزی فراتر از آن، دل ها را به خود جذب کرده است و این فقط وابسته به ولایت فقیه است، میلیون ها مقلد مقام معظم رهبری در منطقه که برای او جان میدهند از شرق ایران چون پاکستان و افغانستان تا غرب ایران چون لبنان و سوریه و عراق، و حتی تا نیجریه در آفریقا پیوند قلبی با ولی فقیه بسته اند.


نکته پایانی:
آنچه گفتیم بخشی از کارآمدی ولی فقیه بود که در این چند ساعت فرصتی که داشتم عرض شد، اما نکته ای که اهمیت بسیاری دارد این است که رهبران الهی چه معصوم و چه غیر معصوم قدرتشان در گرو مقبولیت مردمی است؛ اگر حتی رهبری چون علی(ع) که تمام عالم به فدای او باد هم باشد اما مقبولیت مردمی نداشته باشد خانه نشین خواهد شد، یا مجبور خواهد شد جنگ بُرده را با حَکَمیت عوض کرده و به ابوموسی اشعری به عنوان حَکَم رضایت دهد.

همه چیز در گرو قاعده اهم و مهم است؛ هر کجا رهبری تشخیص بدهد دو مسئله با یکدیگر تعارض دارند باید جانب مسئله مهمتر را بگیرد. الان روی کار آمدن مسئولی که مورد قبول مردم است اما کشور را دچار یک اشکالات مقطعی می کند طبیعتا بهتر از آن است که مردم احساس کنند در اداره کشور نقشی ندارند، این دومی خطرش برای اصل انقلاب بیشتر است.

اینکه امام خمینی(رحمة الله علیه) می فرمود مردم ما از مردم صدر اسلام و زمان پیامبر(صلی الله علیه و اله) بالاتر هستند برای همین است، این مردم در انقلاب و سپس جنگ تحمیلی چنان پشت ولایت فقیه ایستادند که امام(رحمة الله علیه) توانست این حکومت را برپا سازد، امروز هم نمود و بروز توانایی ولی فقیه در پشتیبانی مردم از اوست. این مردم هستند که میتوانند ولی فقیه را تقویت کرده و از آثار آن بهره مند گردند و می توانند پشت او را خالی کنند و از آثار آن محروم شوند.


پی نوشت ها:
1. موسوی خمینی، روح الله، صحیفه امام(ره)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، تهران، چاپ نجم، 1389ش، ج10، ص310.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=63660&p=1000144&viewfull=1#post10...