ملاک انواع ازدواج و محرمیت نزد اهل سنت چیست؟

پرسش:

ملاک انواع ازدواج و محرمیت نزد اهل سنت چیست؟ ازدواجهایی مثل:
1-زواج المسيار
2- الزواج الفندقي
3- الزواج بنية الطلاق
4- المحجاج
5- المسياق
6- المصياع
7- المقراض

و...

پاسخ:

ازدواج در نزد اهل سنت که تنها منحصر در ازدواج دائم است، دارای شرایط مختلفی است؛ از جمله شروطی که مربوط به صیغه ی عقد (ایجاب و قبول)؛و شروطی که مربوط به عاقدین(زوج و زوجه)؛ و شروطی که مربوط به شهود در امر ازدواج می باشد که با فقدان یکی از این شرایط عقد نکاح نیز باطل خواهد بود، هر چند که در فروعات این عناوین در میان اهل سنت اختلافاتی وجود دارد.

اهل سنت از آنجا که حلیت ازدواج موقت که اصلی مسلم از احکام تشریعی اسلام است را تحریم نمودند، در مواجهه با مشکلات جنسی ای که دامنگیر جوامعشان می باشد، راههایی را بیان نموده اند که به واسطه ی آن کسانی که از مشکل جنسی رنج می برند می توانند در پناه عقد ی که ظاهرش در عقد دائم است و با اسقاط بعضی از حقوق زوجه عملا در مدت کمی از همسری بهره مند شود. واین در حالی است که شارع مقدس ازدواج موقت را برای چنین مواقعی تشریع نمود و اهل سنت بخاطر دفاع از اجتهاد خلیفه دوم و در اصرار به مخالفت با مکتب اهل بیت علیهم السلام خود را به زحمت انداخته ودر پاره ای از موارد با فتاوای عجیب و شاذ خود با اساس شریعت به مخالفت پرداخته اند و حرام خدا را حلال نمودند.(که چنین امری نیز به خاطر آن است که حلال خدا را حرام نموند).

یکی از مهمترین ازدواجهایی که برخی از علمای اهل سنت به عنوان چاره جویی بیان نموده اند ازدواج مسیار است. نكاح مسيار در اصطلاح به نكاحى گفته می شود كه تمام شرايط نكاح مثل ايجاب، قبول، مهر و شاهد- كه در نظر عامّه از شرايط نكاح است- را دارد با اين تفاوت كه زن از بسيارى از حقوق خويش مى‏ گذرد مانند حق نفقه، سكنى و لباس، حق القَسْم (شب خوابى).

در نکاح مسیار زن در خانه خودش ساكن است و از نفقه خودش مى ‏خورد فقط شوهرى دارد كه گاه و بى‏ گاه به او سر مى ‏زند بنابراين شبيه نكاح متعه است. در این نوع از ازدواج اگر مرد قصدش اين باشد كه بعد از مدّتى زن را طلاق دهد نام این ازدواج «الزواج بقصد الطلاق» خواهد بود.

ازدواج مسیار ازدواجی است که اخيراً در بين اهل سنّت محلّ بحث واقع شده و بسيارى از بزرگان آنها فتوا به جواز داده ‏اند، از جمله كسانى كه فتواى به جواز داده مي توان به «بن باز» مفتى عربستان سعودى و همچنين شیخ یوسف قرضاوى است. وی رساله‏ اى را با نام «النكاح المسيار موضوعه و حكمه» نوشته اشاره کرد.

قرضاوى در كتاب خود مى ‏نويسد: «من در مجلسى شركت كرده بودم كه حدود بيست نفر از فقهاى اسلام در آن جا بودند وقتى سخن از نكاح مسيار به ميان آمد و من فتوا به حليّت دادم اكثريت قاطع علماى حاضر با من موافقت كردند». از اين سخن معلوم مى ‏شود كه فتواى به جواز در ميان آنها به دليل ضرورت‏هاى زمان بوده مانند مسافرتها و عدم قدرت بر ازدواج دائم، گرفتارى ‏هاى زوجه اوّل .... که امروزه در ميان جوامع اسلامي رواج دارد.

البته علماى معاصرين اهل سنّت در رابطه با مشروعیت این ازدواج اختلاف نظر دارند.
1. بعضى اين نكاح و شرايط آن را صحيح مى‏ دانند.
2. بعضى نكاح مسيار را صحيح ولى شرايطش را صحيح نمى ‏دانند (شرط فاسد، مفسد نيست؛ لذا ببرگشت این نکاح به نکاح دائم خواهد بود).
3. بعضى نكاح و شرايط آن را فاسد مى ‏دانند.

تمامی صور ازدواجی که در باطن امر موقت می باشد و در ظاهر دائمی است و یا اینکه برخی از حقوق زوجه در آن وجود ندارد به این ازدواج منتهی می گردد، ولو اینکه ممکن است با اختلاف زمانها و شرایط نام دیگری بر چنین ازدواجی بگذارند.

زواج فریند:
زواج فریند نیز که از سوی برخی از مفتیان اهل سنت بیان شده است،[1] شبیه ازدواج مسیار است. در این نوع از ازدواج که برای جوانان مسلمان در غرب بیان گردیده است، زوجین از یکدیگر بهره مند می گردند بدون اینکه دارای مسکنی بوده باشند. یعنی به گفته ی این افراد این ازدواج همه ی شرایط نکاح دائم در نزد اهل سنت را خواهد داشت، جز آنکه زوجه برخی از حقوق خود از جمله حق مسکن را ساقط می نماید و زوجین(که معمولا جوان می باشند) از یکدیگر بهره مند می شوند بدون اینکه دارای منزل بوده باشند.[2]

نکته ی که در اینجا قابل توجه است این است که اهل سنت نکاح متعه را حرام می دانند چون امر موقتی است، واشکالاتی را از منظر خدشان به این امر وارد می نمایند؛[3] در حالی که توجه ندارند نکاح متعه سنتی است که در اسلام تشریع شده و صحابه بدان عمل نمودند و بسیاری بر آن معتقد بودند و با بدعت عمر نیز مخالفت نمودند؛ لذا بازگشت برخی اشکالات بی محتوای آنان به اساس شریعت خواهد بود که چرا چنین ازدواجی را مشروع دانسته؟! واین در حالی است که آنها با اختراع این نوع ازدواجها عملا به اشکالاتی که به متعه می نمایند.

نکاح جهاد:

چنین نکاحی که توسط برخی از بی دینان جعل گردیده است با هیچ از ضوابط و حدود شرعی پذیرفته شده از سوی اهل سنت مطابقت ندارد و عجیب آن است که مجامع علمی اهل سنت هنوز در قبال آن سکوت کرده اند؟!

در مصاحبه هایی که با برخی از فریب خوردگان شده است مشاهده می گردد که حتی زن شوهر دار بدون اینکه از شوهر خویش جدا گردد، به عقد مردی دیگر برای مدتی کوتاه در می آید و مرد نیز بعد از رابطه ی جنسی زن را طلاق می دهد؟! و اجرت وی را به وی می پردازد؟! و این عمل برای زنانی که خود را در معرض چنین ازدواجی قرار می دهند در هر روز ممکن است بارها اتفاق بیفتد.

چنین عملی زنای مسلم می باشد، و عملی است که با نص قطعی قرآن در تعارض است زیرا که چنین عملی فاقد سپری شدن زمان عده می باشد؛ در حالی که انقضای عده شرط ازدواج مجدد است:«وَ الْمُطَلَّقاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوء...»؛[4]زنان مطلقه، بايد به مدت سه مرتبه عادت ماهانه ديدن (و پاك شدن) انتظار بكشند.

نکاح های دیگر:
بسیاری از نکاحهای بیان شده فاقد تعریف شرعی اند و در منظر اهل سنت این اسامی در صورتی صحیح خواهند بود که به نکاح مسیار منتهی گردند(که البته در نکاح مسیار نیز نظرات مختلف خواهد بود)، والا رابطه و عملی غیر شرعی می باشند؛ همچون نکاح ید که عمل استمناء است، و حرمت آن نیز از این آیه ی شریفه بدست می آید:«وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ، إِلاَّ عَلى‏ أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ، فَمَنِ ابْتَغى‏ وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُون»؛مؤمنین کسانی اند كه دامان خود را از آلودگى به بى ‏عفتى حفظ مى ‏كنند. و تنها آميزش جنسى با همسران و كنيزانشان دارند كه در بهره ‏گيرى از آنها ملامت نمى ‏شوند. و هر كس غير اين طريق را طلب كند تجاوزگر است.

البته حکم این عمل در نزد اهل سنت دارای صور جالبی است :
در کتاب موسوعة الکویتیة می خوانیم: استمناء اگر صرفا به خاطر غلبه ی شهوت باشد فی الجمله حرام است و دلیل آن نیز آیه ی شریفه است. اما در قولی از حنفیه و شافعیه و احمد این عمل کراهت دارد؟! اما اگر استمناء بخاطر غلبه ی شهوت مفرطی باشد که به واسطه ی آن احتمال زنا می رود، فی الجمله عمل جائزی خواهد بود؛ بلکه در قولی چنین عملی واجب خواهد بود؛ زیرا که چنین عملی در این شرایط از قبیل کار ممنوعی است که ضرورت آنرا مباح ساخته است، واز قبیل ارتکاب عملی است که ضرر آن کمتر خواهد بود؟! ابن عابدین در صورتی که خلاصی از زنا متوقف بر استمناء بوده باشد فتوی به وجوب آن داده است.[5]

ازدواج با صغیرة:

صحت ازدواج با صغیره امری اتفاقی میان شیعه و اهل سنت است و کسی در اصل جواز ازدواج با صغيره، اختلاف ننموده است.

حکم جواز ازدواج با صغيره به دليل اطلاق ادله جواز نکاح و عدم وجود نهي از سوي شارع بوده و فقهاء بر اساس اصل جواز و اباحه و عدم وجود ردع از سوي شارع، چنين فتوایی را داده اند و از طرفي، فقهای شيعه صحت چنین ازدواجی را مشروط به وجود مصلحت و عدم ضرر بر صغيره دانسته اند؛ يعني اگر ازدواج و ساير استمتاعات و لذتهاي جنسي از صغيره موجب ضرر برای او باشد از نگاه فقیهان شيعه چنين ازدواجي جايز نيست و به عبارتي بهتر، حکم جواز اين نوع ازدواج، برفرض عدم وجود ضرر مي باشد.

فقیهان شيعه همبستر شدن با زوجه صغيره را مطلقا حرام دانسته اند،[6]اما علمای اهل سنت نه تنها همه ي استمتاعات و التذاذات از صغيره را جايز دانسته اند؛[7] بلکه در صورتيکه صغيره توان جماع داشته باشد، همبستر شدن با او را نيز جايز شمرده اند.[8]

[1]. شیخ عبدالمجید الزندانی.

[2].فتاوی الشبکة الاسلامیة، ش:36498:«... أنه يمكن أن يتزوج الشاب بالشابة بعقد شرعي صحيح مستوفٍ للشروط والأركان، من الولي والشاهدين والمهر، ولو لم يكن لهما سكن يأويان إليه، فيستمتع أحدهما بالآخر، ثم يأوي كل واحدٍ منهما إلى منزل والده، فليس زواج متعة مؤقت بمدة في العقد، ولا زواجا بلا ولي أو شهود أو مهر.ولكن غاية ما فيه أن تسقط المرأة حقها في السكن إلى أن ييسر الله عز وجل لهما إيجاد السكن».

[3]. همچون اینکه چنین ازدواجی تشریع هوس رانی است، چنین ازدواجی فاقد تولید نسل است؛ این ازدواج با کرامت زن در منافات است؛ این ازدواج سبب می گردد با گذشت زمان فرزندان مادران خود را نشناسند؟! که البته تمامی این صور در ازدواج دائم نیز فرض می شود.

[4].سوره بقره/228.

[5]. الموسوعة الکویتیة، ج4،ص98:« الاِسْتِمْنَاءُ بِالْيَدِ إنْ كَانَ لِمُجَرَّدِ اسْتِدْعَاءِ الشَّهْوَةِ فَهُوَ حَرَامٌ فِي الْجُمْلَةِ، لِقَوْلِهِ تَعَالَى... فَمَنْ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ... وَفِي قَوْلٍ لِلْحَنَفِيَّةِ ، وَالشَّافِعِيَّةِ ، وَالإْمَامِ أَحْمَدَ : أَنَّهُ مَكْرُوهٌ تَنْزِيهًا . وَإِنْ كَانَ الاِسْتِمْنَاءُ بِالْيَدِ لِتَسْكِينِ الشَّهْوَةِ الْمُفْرِطَةِ الْغَالِبَةِ الَّتِي يُخْشَى مَعَهَا الزِّنَى فَهُوَ جَائِزٌ فِي الْجُمْلَةِ ، بَل قِيل بِوُجُوبِهِ ، لأِنَّ فِعْلَهُ حِينَئِذٍ يَكُونُ مِنْ قَبِيل الْمَحْظُورِ الَّذِي تُبِيحُهُ الضَّرُورَةُ ، وَمِنْ قَبِيل ارْتِكَابِ أَخَفِّ الضَّرَرَيْنِ... وَصَرَّحَ ابْنُ عَابِدِينَ مِنَ الْحَنَفِيَّةِ بِأَنَّهُ لَوْ تَعَيَّنَ الْخَلاَصُ مِنَ الزِّنَى بِهِ وَجَبَ».

[6]. کشف اللثام،فاضل هندی، ج2،ص39:« لا يحل وطى الزوجة الصغيرة اجماعا وهي قبل ان تبلغ تسعا».

[7] . این فتوا را که توسط يکي از علماء اهل سنت صادر شده ملاحظه فرمائید: البته از ترجمه آن معذوريم:« 418- الاستمتاع بالزوجة الصغيرة،رقم الفتوى 56312 و 23672، المفتي: مركز الفتوى بإشراف د.عبد الله الفقيه: حدود الاستمتاع بالزوجة الصغيرة، سؤال: ذكرتم أن للزوج أن يباشرها، ويضمها ويقبلها، وينزل بين فخذيها، لكن الإنزال بين الفخذين ينافي القاعدة "لا ضرر ولا ضرار" أليس كذلك، كما أني بحثت ولم أر أيا من العلماء السابقين رحمهم الله يجوز الإنزال بين الفخذين بل اقتصروا على الضم والتقبيل، فأرجو إن أمكن توجيهي لبعض المصادر التي ذكرت ذلك؟ وشكر الله سعيكم. الفتوى: «الحمد لله والصلاة والسلام على رسول الله وعلى آله وصحبه، أما بعد: فإنه لا ضرر في الإنزال بين فخذي الصغيرة التي لا تطيق الجماع، وتتضرر به إذا كان ذلك الإنزال بدون إيلاج، وقد بين العلماء رحمهم الله تعالى أن الأصل هو جواز استمتاع الرجل بزوجته كيف شاء إذا لم يكن ضرر، وذكروا من ذلك استمناءه بيدها ومداعبتها وتقبيلها على أن يتقي الحيض والدبر.قال شيخ الإسلام زكريا الأنصاري في الغرر البهية: (والبعل) أي: الزوج (كل تمتع) بزوجته جائز (له) حتى الاستمناء بيدها، وإن لم يجز بيده وحتى الإيلاج في قبلها من جهة دبرها . انتهى، وقد أوضحنا ذلك في فتاوى كثيرة سابقة، ومن ذلك الفتوى رقم: 20496 ، والفتوى رقم: 40715 .» والله أعلم. .

[8]. البحر الرائق شرح كنز الدقائق، زين الدين ابن نجيم الحنفي، سنة الولادة 926هـ/ سنة الوفاة 970هـ، ج2، ص196، الناشر دار المعرفة:«وَالْحَاصِلُ أَنَّ الصَّغِيرَةَ التي لَا تُوطَأُ لَا يَجِبُ لها نَفَقَةٌ صَغِيرًا كان الزَّوْجُ أو كَبِيرًا وَالْمُطِيقَةُ لِلْوَطْءِ تَجِبُ نَفَقَتُهَا صَغِيرًا كان الزَّوْجُ أو كَبِيرًا وَاخْتُلِفَ في حَدِّ الْمُطِيقَةِ له وَالصَّحِيحُ أَنَّهُ غَيْرُ مُقَدَّرٍ بِالسِّنِّ وَإِنَّمَا الْعِبْرَةُ لِلِاحْتِمَالِ وَالْقُدْرَةِ على الْجِمَاعِ فإن السَّمِينَةَ الضَّخْمَةَ تَحْتَمِلُ الْجِمَاعَ وَإِنْ كانت صَغِيرَةَ السِّنِّ كَذَا في التَّبْيِينِ».

http://www.askdin.com/thread31562.html

دیدگاه جدیدی بگذارید