آیا روایت انس بن مالک از عمر بن خطاب بیانگر مشروعیت توسل به ذات پیامبر (ص) است؟

پرسش:

آیا روایت انس بن مالک از عمر بن خطاب بیانگر مشروعیت توسل به ذات پیامبر (ص) است؟

عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ : أنّه كَانَ إِذَا قَحَطُوا اسْتَسْقَى بِالْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِالْمُطَّلِبِ ، فَقَالَ: اللَّهُمَّ إِنَّا كُنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّنَا فَتَسْقِينَ،ا وَإِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِعَمِّ نَبِيِّنَا فَاسْقِنَا، قَالَ: فَيُسْقَوْنَ. (بخارى:1010)
ترجمه: وقتي قحطسالي مي‏شد عمر بن خطاب بوسيله دعاي عباس طلب باران ميكرد و ميگفت: پروردگارا !ما قبلاً به وسيله پيامبرت طلب باران مي‏كرديم و شما آب نازل مي فرموديد، اكنون بوسيله عموي پيامبرمان (يعني عباس) از شما طلب باران مي‏كنيم. راوي مي‏گويد: ( بوسيله دعاي عباس باران مي باريد).

پاسخ:

1) بحث توسل و مشروعیت آن امری مسلم در نزد جمیع فرق اسلامی است، که تنها تفکرات خشک سلفی با آن به مبارزه برخواسته اند.

2) محل نزاع در بحث توسل عمدتا به این سه محور ختم می گردد:

الف) توسل به ذات وحقّ ومقام و جاه پيامبر«صلي الله عليه وآله»و اولياي الهي در حيات برزخي.
«البته در توسل به ذات و جاه اختلافی است که شرک است یا بدعت است».[1]
ب) توسل به دعاي پيامبر«صلي الله عليه وآله» و اولياي الهي در حيات برزخي.
ج) توسل به ذات پيامبر«صلي الله عليه وآله» قبل از بدنیا آمدن.[2]

3) روایت انس بن مالک از عمر بن خطاب بیانگر مشروعیت توسل به ذات(توسل به خود پیامبر صلی الله علیه و آله و نه توسل به دعای آنحضرت) است زیرا در این روایت آمده است:«نتوسل الیک بنبینا»؛ توسل می جستیم به درگاهت به واسطه پیامبرمان. و بیان این روایت دلالت بر استمرار چنین امری به هنگام طلب حاجت داشته است:«انا کنا نتوسل»؛«كَانَ إِذَا قَحَطُوا اسْتَسْقَى بِالْعَبَّاسِ».

«حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الأَنْصَارِىُّ قَالَ حَدَّثَنِى أَبِى عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْمُثَنَّى عَنْ ثُمَامَةَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَنَسٍ عَنْ أَنَسٍ أَنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ كَانَ إِذَا قَحَطُوا اسْتَسْقَى بِالْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَقَالَ اللَّهُمَّ إِنَّا كُنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّنَا فَتَسْقِينَا وَإِنَّا نَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِعَمِّ نَبِيِّنَا فَاسْقِنَا . قَالَ فَيُسْقَوْنَ؛[3]انس مي‏گويد: عمر بن خطاب در خشکسالي به‏وسيله عباس بن عبدالمطلب از خدا طلب باران مي‏کرد و مي‏گفت: خدايا ما همواره به وسيله پيامبرمان به تو متوسل مي‏شديم و ما را سيراب مي‏کردي و اينک به وسيله عموي پيامبرمان به تو متوسل مي‏شويم پس ما را سيراب کن. مي‏گويد: و آنها سيراب مي‏شدند.

البته برخی همچون آلوسی این روایت را توجیه نموده اند که مراد توسل به دعای پیامبر صلی الله علیه و آله و دعای عباس بوده است؛ اما تامل در روایات ناقله چنین توجیهی را رد می نماید:ابن اثیر در اسد الغابة در بیان این ماجرا می نویسد:

«فقال: استسقى عمر بن الخطاب بالعباس عام الرمادة لمّا اشتدّ القحط، فسقاهم اللَّه تعالى به، وأخصبت الأرض، فقال عمر: هذا واللَّه الوسيلة إلى اللَّه والمكان منه»؛در سال رمادة(سال 17 هجري)وقتی قحطی به اوج رسید، عمر به وسیله عباس طلب باران نمود، و خداوند به وسیلۀ او آنان را سیراب نمودو زمین ها را سرسبز گردیدند، پس عمر رو به مردم کرد و گفت به خدا سوگند: عباس وسیلۀ ما است به سوی خداوند و مقامی نزد خدا دارد .
حسان بن ثابت نیز در این مورد اشعاری سرود:
.
وقال حسان:
سال الإمام وقد تتابع جدبنا فسقى الغمامُ بغُرّة العباس‏
عمِّ النّبي وصنوِ والده الذي ورث النبي بذاك دون الناس‏
أحيى الإله به البلاد فأصبحت مخضرّة الأجناب بعد الياس‏
ولمّا سُقي طفقوا يتمسّحون بالعباس ويقولون: هنيئاً لك ساقي الحرمين‏.[4]

پیشوا هنگامی که قحطی شدید همه جا را فرا گرفته بود در خواست باران نمود، آنگاه ابر آسمان به نورانیت عباس مردم را سیراب نمود.عباس که عموی پیامبر و همتای پدر پیامبر است. مقام و منزلت را از او به ارث برده است، و خداوند به وسیله او سرزمین ها را زنده کرد و همه جا پس از نوامیدی سرسبز گردیدند. ووقتی آب باران همه جا را گرفت، مردم با مسح بدن عباس تبرک می جستند و می گفتند آفرین بر تو ای ساقی دو حرم.

4) البته ظاهر قسمت دوم روایت فوق بیانگر این است که توسل به پیامبر اکرم صلی الله و آله مربوط به زمان حیات دنیویشان بوده است؛ زیرا در ادامه روایت آمده ما به عموی پیامبران به تو توسل می جوئیم؛ اما در جواب چنین ظهوری می توان گفت:

الف) فعل خلیفه دوم حجیت شرعی ندارد؛ یعنی بدین صورت نیست که اگر وی کاری را انجام داد مورد امضای شارع مقدس باشد و اگر کاری را انجام نداد به معنای عدم مشروعیت آن باشد؛ بلکه ملاک ومرجع در ابن موارد شریعت تبیین یافته توسط معصوم است؛ علاوه بر اینکه در قسمت دوم می توان گفت:اثبات شیء نفی ما عدا نمی کند یعنی این بدان معنا نیست که توسل به عباس به معنای عدم جواز توسل به پیامبر صلی الله علیه و آله در زمان حیات برزخی بوده باشد.

ب) بر فرض که چنین ظهوری صحیح باشد (یعنی: مسلمانان میان حیات دنیوی و برزخی فرق قائل شده باشند و چنین تفاوتی نیز کاشف از فعل و بیان معصوم بوده باشد) گفته می شود: سیرۀ مسلمانان با یک روایت ثابت نمی شود؛ بلکه باید مجموع ادله و تمام روایات نقل شده در این رابطه را ملاحظه نمود. و با ملاحظه مجموع این ادله به نتیجه ای بر خلاف این ظهور دست می یابیم و آن عدم تفاوت حیات دنیوی با برزخی می باشد.

ج) با دقت در مفهوم روایت پی می بریم که روح مطلب در توسل به عباس، توسل به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بوده است و توسل به عباس مرات توسل به پیامبر صلی الله علیه و آله بوده است و در حقیقت وی از این رهگذر به پیامبر صلی الله علیه و اله توسل جسته است؛ لذا عباس نیز بعد از توسل عمر به وی به خداوند عرضه می دارد:« خداوندا این قوم به واسطه مکانتم به پیامبرت به من متوسل شده اند:و قد توجه القوم بی الیک لمکانی من نبیک».

د) قسمت دوم روایت بیانگر این است که بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله خلیفه دوم به همراه عده ای به عموی پیامبر توسل جسته اند. نفس چنین امری بیانگر این است که توسل به عموی پیامبر صلی الله علیه و آله بواسطه ویژگی خاص عباس بوده است؛ یعنی وی از نظر آنها دارای وجاهت در نزد خدای متعال بوده است؛ اما سوال ما اینجاست که آیا در آن زمان کسی برتر از عباس یافت نشده است؟که به او توسل بجویند؟ آیا امام علی علیه السلام و حسنین علیهم السلام که سرور جوانان اهل بهشت هستند از عباس بالاتر نبوده اند؟

موفق باشید.

-----------------------------------------------------------

[1]. آلوسی که در این رابطه رای ابن تیمیه را پذیرفته بعد از قیل و قال فراوان سرانجام می گوید: «و بعد هذا كله أنا لا أرى بأسا في التوسل إلى اللّه تعالى بجاه النبي«صلی الله علیه وآله»عند اللّه تعالى حيا و ميتا»،روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، ج‏3، ص: 298.

[2]. مستدرک حاکم، ج 2، ص 615.

[3] .صحیح البخاری،کتاب الاستسقاء،حدیث1007،ج1، دارالمعرفة لبنان.

[4].اسدالغابة،ابن اثیر، ج3،ص111،دارالکتاب العربی؛ الاستیعاب،ابن عبد البر،ج2، ص814،دارالجیل.

http://www.askdin.com/thread25382.html

دیدگاه جدیدی بگذارید