پرسش:
تفاوت و تمایز انسان از دیگران، قبل و بعد از خلقت او در چیست؟
پاسخ:
مقدمه؛ منظور از ذات، ماهیت انسان یا همان جنس و فصل اوست. از دیدگاه منطق دانان، انسان حیوان ناطق است، البته برخی فلاسفه فصل انسان را «تاله» دانسته اند؛ بر این اساس، انسان موجودی زنده است که پرستش، ذاتی اوست، یا تفکر و نطق، ذاتی اوست؛ بنابراین جنس و فصل انسان یا ذاتیات او باعث تشکیل ذات یا ماهیت او می گردد. مراد از نفس(در مورد انسان) نیز موجود مجردی است که به بدن مادی تعلق گرفته و به تدبیر آن مشغول شده باشد.(1) منظور از روح نیز موجود مجرد است. بر این اساس، تفاوت نفس و روح در حیثیت نگاه به آنهاست که اگر با توجه به تعلق آن به بدن باشد، نفس خواهد بود و اگر بدون این لحاظ باشد، روح است. پس ایندو تفاوتی نداشته و صرف لحاظ دوگانه آنها را به دو عنوان تبدیل کرده است. با توجه به مقدمه مذکور و تعریف این موارد، تفاوت و اشتراک آنها نیز روشن شد.
در مورد تمایز پس از خلقت که فلاسفه از این تفاوت و تمایز به «تشخص» یاد کرده اند. تشخص در بین ایشان ملاکهای متفاوتی دارد و برخی هم این مفهوم را با «تمایز» خلط کرده اند. منظور از تشخص، ویژگی ای است که مانع صدق یک موجود بر دیگر افراد شود؛ به عبارت دیگر مانع شرکت پذیری او با دیگران گردد.(2) اما تمایز با مفاهیم کلی هم حاصل شده و مانع از اشتراک با غیر نمی شود. فلاسفه متقدم مانند ابن سینا، تشخص خداوند را به ذاتش، ملائکه را به لوازم ذاتی و موجودات مادی را به اعراض آنها دانسته اند.(3) البته این دیدگاه توسط دیگران مورد نقد واقع شده است که عواضی مانند رنگ و قد و ... صرفا باعث تمایز می شوند نه تشخص؛ چرا که این عواض مفاهیم کلی هستند و بالاخره قابل صدق بر افراد متعددی می باشند.
ملاصدرا ملاک تشخص انسان و دیگر موجودات را نحوه وجود خاص آنها می داند.(4) به صورتی که هر موجودی با توجه به شدت و ضعفی که دارد، نحوه ای از وجود را به خود اختصاص داده و بر همین اساس نیز از دیگر موجودات تشخص پیدا کرده و جدا می شود. بنابراین با خلق شدن من و شما، این تشخص نیز حاصل می شود.
اما در مورد تمایز قبل از خلق انسان ها، بر اساس تفکر فلاسفه ای مانند ملاصدرا انسان «جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء» است(5)؛ یعنی زمانی که متولد می شود، جسمانی بوده و در یک مسیر صعودی به موجودی ابدی و روحانی تبدیل می شود. از دید ایشان قبل از وجود مادی و جسمانی انسان در این دنیا، ذات انسان ها به صورت جمعی وجود داشته اند و با وجود مادی خود، تشخص پیدا می کنند و از این به بعد فردانیت و تشخص خود را حفظ می کنند.
در بحث امکان خلق روح قبل از بدن نیز بحث های مفصلی بین فلاسفه و متکلمان صورت گرفته است و برخی معتقد به خلق متقدم روح بر بدن شده و برخی مانند صدرا نیز متعقد به خلق روح به همراه بدن شده اند. البته در این زمینه روایاتی دال بر خلق پیشین روح بر بدن وجود دارد، مانند «خَلَقَ أَرْوَاحَ شِيعَتِنَا قَبْلَ أَبْدَانِهِمْ بِأَلْفَيْ عَامٍ»؛ ارواح شیعیان ما دو هزار سال قبل از بدنهای ایشان خلق شده اند.(6) که البته کسانی مانند ملاصدرا که معتقد به خلق روح با بدن هستند، چاره ای جز تاویل این روایات به وجود جمعی نداشته اند.
در هر حال چه ارواح قبل از بدن خلق شده باشند و چه بعد از بدن، تشخص و تمایز آنها به همان وجود خاص آنها خواهد بود، به طوری که به صرف تحقق یک روح، تشخص پیدا کرده و با دیگر ارواح تمایز خواهد داشت، همانند ملائکه که از سنخ مجردات هستند و در عین حال از هم تمایز دارند.
پی نوشت ها:
1. آشتيانى، سيد جلالالدين، (1381)، شرح بر زاد المسافر، سوم، قم، دفتر تبلیغات ، ص34.
2. صدر المتالهین، محمد بن ابراهیم، (1981)، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، سوم، بیروت، دار احیاء التراث، ج2، ص10.
3. ابن سينا، (1371)، المباحثات، اول، قم، بیدار ، ص181.
4. صدر المتالهین، (1981)، ج2، ص10.
5. صدر المتالهین، محمد بن ابراهیم، (1981)، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، سوم، بیروت، دار احیاء التراث، ج8، ص393.
6. برقى، احمد بن محمد بن خالد، (1371)، المحاسن، دوم، قم، دار الكتب الإسلامية، ج1، ص135.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=63576&p=998612&viewfull=1#post998612