پرسش:
آیه 105 سوره کهف می گوید کسانی که کافر شدند اعمالشان تباه می شود و برای آن ها میزانی بر پا نخواهیم کرد؛ و آیه 8 سوره زلزال می گوید هر کسی به هر اندازه ای خوبی یا بدی کرده باشد به او بر می گردانیم.
چگونه است که دو آیه شبیه به هم با موضوع واحد، برداشت متفاوتی دارند؟
پاسخ:
«أُولئِكَ الَّذينَ كَفَرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ وَ لِقائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَلا نُقيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَزْنا»؛ آنها كسانى هستند كه به آيات پروردگارشان و لقاى او كافر شدند؛ به همين جهت، اعمالشان حبط و نابود شد! از اين رو روز قيامت، ميزانى براى آنها برپا نخواهيم كرد.(1)
«فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ»؛ پس هر كس هموزن ذرّه اى كار خير انجام دهد آن را مى بيند؛ و هر كس هموزن ذرّه اى كار بد كرده آن را مى بيند.(2)
بیان تفسیری:
خیر، بین آیات فوق، تناقض یا تعارضی نیست؛ زیرا وقتی همه اعمال کافران [اگر عمل نیکی داشته باشند]، در اثر کفر و انکار آیات الهی و انکار معاد، حبط و نابود شده است، دیگر چیزی برایشان باقی نمی ماند تا بخواهند در قیامت ببینند و مورد حسابرسی قرار بگیرد.
توضیح:
قانون کلی: انسان هر ذره اى از كار نيک و بد را مى بيند.
تبصره و استثناء: مگر کسانی که مشمول حبط اعمال، یا عفو و توبه قرار گرفته اند.
بیان مفسران:
آياتی كه مى گويد انسان هر ذره اى از كار نيک و بد را مى بيند، به صورت يک قانون كلى است و مى دانيم هر قانون، ممكن است استثناهايى داشته باشد؛ آيات عفو، توبه، احباط و تكفير، در حقيقت به منزله استثناء است در اين قانون كلى.(3)
علامه طباطبایی(ره) نیز با بیانی علمی می گوید:
آياتى كه بر حبط و بى نتيجه شدن اعمال خير، دلالت دارند، حاكم بر اين دو آيه (زلزال/ 7و8) است، و بين دليل حاكم و محكوم، منافاتى نيست.(4)
نکته:
از نظر علمی بین خاص و عام، مقید و مطلق، مجمل و مفصل، حاکم و محکوم، وارد و مورود و... منافاتی نیست، زیرا با هم قابل جمع هستند.
ممکن است پرسیده شود فردی که هر کار خوبی کرده، مثل اختراعی که به انسان کمک کند یا علمی که باعث پیشرفت جامعه شود و یا خیریه ای بنا کرده و...، اما خدا و معاد را انکار کند؛ آیا این اعمالش حبط و نابود می شود و در قیامت برای او میزانی در نظر گرفته نمی شود؟
در جواب باید گفت: بله، کسی که منکر خدا و معاد باشد، چون عمل را برای خدا و در راستای فرامین او انجام نمی دهد، اعمالش پوچ و بی ارزش است و این همان حبط و نابودی اعمال است، لذا در قیامت هم میزانی برای او برپا نمی شود، زیرا عمل با ارزشی ندارد تا بخواهد ارزش سنجی شود.
علامه طباطبایی(ره) در باره حبط می گوید:
حبط، به معناى باطل شدن عمل و از تاثير افتادن آن است، و آنچه خداى تعالى در باره اثر حبط بيان كرده، باطل شدن اعمال انسان هم در دنيا و هم در آخرت است؛ ... کما این که ایمان به خدا، هم زندگى آخرت و هم زندگى دنيا را پاكيزه مى سازد: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ، فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ»؛ هر كس كار شايسته اى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، او را به حياتى پاک زنده مى داريم؛ و پاداش آنها را به بهترين اعمالى كه انجام مى دادند، خواهيم داد.(5)
ایشان در ادامه می آورد: مراد از اعمالى كه حبط مى شود، مطلق كارهايى است كه انسان به منظور تامين سعادت زندگى خود انجام مى دهد، نه خصوص اعمال عبادتى و كارهايى كه نيت قربت لازم دارد.(6)
نکته:
البته این در خصوص کسانی است که در این حد از کفر بوده که بطور کلی خدا و معاد و آیات الهی را انکار می کنند؛ و الا کسانی که در این حد از کفر نیستند، اگر از روی خیرخواهی و یا بر اساس فطرت انسانی، کار نیک یا خدمتی به دیگران انجام دهند؛ مشمول حبط اعمال نیستند.
نتیجه:
آیاتی که می گویند، در قیامت، هر خیر و شری، دیده می شود، برای جایی است که خیر و شری وجود داشته باشد؛ ولی در جایی که در اثر کفر و بی ایمانی، اعمال انسان، حبط و نابود شده است؛ دیگر چیزی نمانده تا او در قیامت بخواهد ببیند.
پس هیچ منافات و تعارضی بین این دو دسته از آیات نیست و آن ها قابل جمع هستند.
پی نوشت ها:
1. کهف: 18/ 105.
2. زلزال: 99/ 7 و 8.
3. مکارم شیرازی و همکاران، تفسير نمونه، انتشارات: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، ج 27، ص 230.
4. طباطبایی، محمد حسین، تفسير الميزان، ترجمه موسوی همدانی، انتشارات: جامعه مدرسین، دفتر انتشارات اسلامی ـ قم، ج 20، ص 584.
5. نحل: 16/ 97.
6. ر.ک: ترجمه تفسیر المیزان، ج 2، ص 151 و 252.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=63370&p=996229&viewfull=1#post996229