چرا در قرآن در برخورد با مرد و زن ناشزه تفاوت وجود دارد؟

پرسش :
چرا در قرآن در سوره نسا بين برخورد با زن ناشزه در آيه 34 و در برخورد با مرد ناشزه تفاوت وجود دارد؟
آيا بر زنان سخت تر گرفته نشده است؟



پاسخ :
قرآن کریم درباره نشوز مردان می فرماید:« و اگر زنی، از طغیان و سرکشی یا اعراضِ شوهرش، بیم داشته باشد، مانعی ندارد با هم صلح کنند (و زن یا مرد، از پاره‌ای از حقوق خود، بخاطر صلح، صرف نظر نماید.) و صلح، بهتر است؛ اگر چه مردم (طبق غریزه حبّ ذات، در این گونه موارد) بخل می‌ورزند. و اگر نیکی کنید و پرهیزگاری پیشه سازید (و بخاطر صلح، گذشت نمایید)، خداوند به آنچه انجام می‌دهید، آگاه است (و پاداش شایسته به شما خواهد داد).»(1)

«نشوز» مرد از زن عبارت است از بى‏ ميلى و بى‏ اعتنايى او به زن در عمل جنسى كه معمولاً و به طور طبيعى در روى‏گردانى مرد از زن نمود مى‏ يابد.
اينكه زن در موقع نشوز مرد، چه بايد بكند؟! از آيات قرآنى به دست مى‏آيد، اصلاح رابطه زن و مرد بر هر كارى اولويت دارد. اين اصلاح بر دو نوع است:

1.اصلاح شخصى: يعنى چنان كه مرد در بعضى موارد براى حفظ خانواده، از برخى خطاهاى زن چشم ‏پوشى و گذشت كند؛ زن نيز مى‏ تواند با گذشت و تحمّل، به اصلاح نظام خانواده و رفع اختلاف كمك كند.

2. اصلاح قانونى: يعنى مراجعه به داورى يا حاكم شرع، كه با نظر به مصلحت طرفين، حكم مقتضى را صادر كند. با توجه به قدرت بدنى و جسمانى مردان، براى حمايت از آسيب‏ پذيرى و جبران ضعف بدنى و ضعف موقعيتى زن، اسلام چاره كار را در حمايت دستگاه قضايى و حاكم شرع از زنان دانسته است. اينكه در بعضى از روايات و فتاواى فقها، گذشتِ زن مطرح شده است، به هيچ وجه الزامى نيست؛ بلكه براى اصلاح شخصى ميان زن و شوهر و تداوم رابطه خانوادگى است. (2)
البته در نظام خانواده مرد در جايگاه مدير و مسئول قرار دارد و به طور طبيعى مدير يك مجموعه، از حقوق ويژه‏اى برخوردار است و از سوى ديگر ـ چنان كه در روايات وارد شده و روان‏شناسان نيز به آن پرداخته‏ اند ـ حالت محبوب بودن زن نزد مرد، امرى غيرقابل انكار است و لذا پيغمبر صلى‏ الله ‏عليه ‏و ‏آله فرمود: «قول الرجل للمرأة انّى احبّك لايذهب من قلبها ابداً ؛(3) اگر مردى به زنش بگويد: تو را دوست دارم، هيچ‏گاه [اين گفتار] از قلب زن بيرون نمى‏ رود».
بنابراين، به جهت وجود اين صفت و حالت در زن، مرد مى‏ تواند در صورت نشوز زن و پس از موعظه او، از همبستر شدن با وى پرهيز كند و در مرحله آخر نيز او را تنبيه و تأديب نمايد. بديهى است روى‏گردانى مرد از همسرش و يا ضرب وى، بسيار سنگين خواهد بود و لذا راهى براى اصلاح امور و پايدارى خانواده خواهد بود. اما در مورد مرد ـ كه از احساسات و عواطف كمترى نسبت به زن برخوردار است ـ امورى مانند روى گردانى همسرش از همبستر شدن با او و يا ضرب وى، چندان تأثيرى در مرد نخواهد گذاشت و حتى گاهى نتيجه عكس خواهد داشت به طورى كه دورى مرد از خانه و يا مشاجره و درگيرى بيشتر را به دنبال دارد. علاوه بر اينكه زدن مدير و مسئول خانه به لحاظ آينده آن خانواده و اداره آن پيامدهاى سوئى دارد. از اين رو درباره نشوز مرد، به زن گفته شد، تا با گذشت و صحبت كردن مرد را متنبّه و متوجه سازد و در صورتى كه اين شيوه، كارساز نبود، مى‏تواند به حاكم مراجعه كند و او به اصلاح بين زن و شوهر همّت گمارد.

بنابراين احكام مربوط به نشوز مرد، بيان راه‏كارهاى صرفا اخلاقى و توصيه ‏اى نيست، بلكه هم در جانب مرد و هم در جانب زن، از ضمانت‏هاى اجراى لازم برخوردار مى‏ باشد. در مورد نشوز مرد كه در حق همخوابگى و انفاق به زن مربوط مى‏ شود، برنامه اسلام در درجه اول نصيحت و موعظه و بعد رجوع به محكمه و سپس تعزير است، فقهاى بزرگوار اسلام با تتبّع در كتاب الهى و روايات ائمه (عليهم‏ السلام) كه در واقع ترجمان كلام الهى است، فرموده‏ اند: در صورت تحقّق نشوز از جانب مرد، زن حق دارد براى گرفتن حق خود او را موعظه نمايد و اگر موعظه سودمند نشد، به حاكم ارجاع دهد و حاكم بايد او را الزام كند كه به وظيفه خود عمل نمايد و اگر شوهر باز هم امتناع كرد تعزير مى‏ شود.(4)


پی نوشت ها :

1.نساء/ 128
2.علامه جعفرى، محمدتقى، شرح و تفسير نهج‏ البلاغه،انتشارات به نشر، 1392. ش ، ج 11، ص 284 - 280.
3. حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، قم، آل البیت، ۱۴۱۴ق. ج 20، ص 23، ح 9.
4.محمدحسن نجفى، جواهرالكلام، بيروت، مؤسسة المرتضى العالميه 15 جلدى، ج 10، ص 133.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=63334&p=992195&viewfull=1#post992195