حق و باطل را از منظر قرآن و روایات

پرسش:
حق و باطل را از منظر قرآن و روایات توضیح دهید و موارد حق و باطل و ملاک های تشخیص آن ها را بفرمایید.

پاسخ:
قرآن کریم یک معیار کلی می دهد برای این که انسان قابلیت جداسازی و شناخت حق از باطل را پیدا کند.
کسی که تقوای الهی را رعایت کند یعنی به دنبال این باشد که در مسیر زندگی اش، از مسیر فرمانبرداری و اطاعت پروردگار خارج نشود، به مقام و مرتبه ای می رسد و قابلیتی پیدا می کند که می تواند حق را از باطل، شناسایی و آن ها را تشخیص دهد.
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً»؛ اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد، براى شما وسيله‏ اى جهت جدا ساختن حق از باطل قرار مى ‏دهد؛ (روشن ‏بينى خاصّى كه در پرتو آن، حق را از باطل خواهيد شناخت.)(1)

در ادامه به صورت فهرستوار به موضوعات و مواردی مرتبط با حق و باطل از نظر قرآن، پرداخته می شود:
ـ کفر، باطل؛ ایمان و عمل صالح، حق است.(2)
ـ کافران، پیرو باطل؛ مؤمنان، پیرو حق هستند.(3)
ـ کافران، مجادله کننده به باطل هستند.(4)
ـ در قرآن، حق، به آب، باطل به کف روی آب تشبیه شده است.(5)
ـ حق، ماندگار؛ باطل، نابودشدنی است.(6)
ـ خداوند، حق؛ غیر خدا، باطل است.(7)
ـ اراده الهی بر بقای حق و نابودی باطل است.(8)
ـ خداوند، تنها راهنمای به حق است.(9)
ـ اسلام، دین حق(10) و قرآن، فرقان و معیار شناخت حق و باطل است.(11)
ـ و نیز خاصّان و اولوالالباب(12)، اندیشمندان و عالمان [که اهلبیت علیهم السلام، مصداق بارز و کامل آن ها هستند](13)، هم چنین عالمان دین شناس(14) معیار شناخت حق از باطل هستند؛ زیرا اینان پیرو حق، و در مقابل، دشمنان خدا(15) پیرو باطل می باشند.

اما معیارهای شناخت حق و باطل در روایات
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله) در معرفی کلی و تقابل بین حق و باطل می فرمایند: اى مردم! جز اين نيست كه خداست و شيطان؛ حق است و باطل؛ هدايت است و ضلالت؛ رشد است و گمراهى؛ دنياست و آخرت؛ خوبى هاست و بدى ها. هر چه خوبى است از آنِ خداست و هر چه بدى است از آنِ شيطان ملعون است.(16)

امام علی (علیه السلام) در توصیه به دنبال حق بودن، می فرمایند: براستى كه هر كس را حق سود ندهد، باطل زيانش رساند و هر كس به راه هدايت نرود، به كج راهه گمراهى افتد و هر كس يقين، او را سود نبخشد، شكّ زيانش رساند.(17)

در ادامه به صورت فهرستوار به مواردی اشاره می شود:

ـ حق و باطل را با خود حق و باطل، بشناس؛ نه با افراد
«إِنَ‏ الْحَقَ‏ وَ الْبَاطِلَ‏ لَا يُعْرَفَانِ‏ بِالنَّاسِ، وَ لَكِنْ اعْرِفِ الْحَقَّ بِاتِّبَاعِ مَنِ اتَّبَعَهُ، وَ الْبَاطِلَ بِاجْتِنَابِ مَنِ اجْتَنَبَه‏»؛ امام على (عليه السلام) می فرمایند: حق و باطل به مردم (و شخصيت افراد) شناخته نمى شوند بلكه حق را به پيروى كسى كه از آن پيروى مى كند بشناس و باطل را به دورى كسى كه از آن دورى مى كند.(18)
هم چنین امام علی(علیه السلام) می فرمایند: «لَا يُعْرَفُ الْحَقُّ بِالرِّجَالِ، اعْرِفِ‏ الْحَقَ‏ تَعْرِفْ‏ أَهْلَه‏‏»؛ حق با اشخاص شناخته نمی ‌شود، باید حق را بشناسی تا بتوانی اهلِ حق را بشناسی.(19)
ایشان در روایت دیگری می فرمایند: «إِنَّ دِینَ اللَّهِ لَا یُعْرَفُ بِالرِّجَالِ بَلْ بِآیَةِ الْحَقِّ وَ اعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أَهْلَهُ»؛ همانا دین خدا با افراد شناخته نمی شود بلکه با نشانه های حقّ، شناخته می شود. پس حقّ را بشناس، اهل حقّ را هم خواهی شناخت.(20)

ـ حق، تلخ است و باطل، شیرین
زیرا بسیاری از اوقات، حق بر خلاف نفس انسان و خواسته های درونی است و گاهی نیز سرزنش و سختی و مشکلات دارد.
«الْحَقُ‏ ثَقِيلٌ‏ مُرٌّ وَ الْبَاطِلُ خَفِيفٌ حُلْوٌ وَ رُبَّ شَهْوَةِ سَاعَةٍ تُوجِبُ حُزْناً طَوِيلا»؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: حق سنگین و تلخ است، و باطل سبک و شیرین؛ لیکن چه بسا یک لحظه شهوت پرستی، نگرانی و حزن طولانی در پی داشته باشد.(21)
در روایت دیگری آمده: «اصْبِرْ عَلَى مَضَضِ مَرَارَةِ الْحَقِ‏ وَ إِيَّاكَ أَنْ تَنْخَدِعَ لِحَلَاوَةِ الْبَاطِل‏»؛ امام على (عليه السلام) می فرمایند: بر تلخى حق، صبر و تحمل كن، و مبادا كه فريب شيرينى باطل را بخورى.(22)

ـ معیار ایمان، حق گرا بودن و باطل گریزی است
«لَا يَكْمُلُ‏ الْمُؤْمِنُ‏ إِيمَانُهُ‏ حَتَّى‏ يَحْتَوِيَ‏ عَلَى‏ مِائَةٍ وَ ثَلَاثِ خِصَال‏... لَا يَقْبَلُ الْبَاطِلَ مِنْ صَدِيقِهِ وَ لَا يَرُدُّ الْحَقَّ مِنْ عَدُوِّه‏...»؛ پيامبر (صلي الله عليه و آله) می فرمایند: ايمان مؤمن كامل نمى شود، مگر آن كه یکصد و سه صفت در او باشد... باطل را از دوستش نمى پذيرد و در مقابله با دشمن، حق را پايمال نمى كند.(23)
روایت دیگر؛ «خُذُوا الْحَقَ‏ مِنْ‏ أَهْلِ‏ الْبَاطِلِ،‏ وَ لَا تَأْخُذُوا الْبَاطِلَ مِنْ أَهْلِ الْحَق‏»؛ حضرت عیسی (علیه السلام) می فرماید: حق را از اهل باطل فراگيريد و باطل را از اهل حق فرا نگيريد.(24)

ـ انسان کامل(اهلبیت علیهم السلام) معیار حق
«نَحْنُ اَقَمْنا عَمودَ الْحَقِّ و هَزَمْنا جُيوشَ الْباطِلِ»؛ امام على (عليه السلام) می فرمایند: ما (اهل بيت) ستون هاى حق را استوار و لشكريان باطل را متلاشى كرديم.(25)
روایت دیگر؛ «عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَهُ وَ عَلَى لِسَانِهِ وَ الْحَقُ‏ يَدُورُ حَيْثُمَا دَارَ عَلِي‏‏»؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: علی با حق است و حق با علی و همواره حق بر زبان او جاری است، بلکه حق بر محور وجود حضرت علی دور می زند. (26)

ـ فطرت و وجدان نیز راهنمای انسان به سوی حق هستند
«لا يَسْتَيْقِنُ الْقَلْبُ اَنَّ الْحَقَّ باطِلٌ اَبَدا وَ لا يَسْتَيقِنُ اَنَّ الْباطِلَ حَقٌّ اَبَدا»؛ امام صادق (عليه السلام) می فرمایند: هرگز دل، به باطل بودن حق و به حق بودن باطل يقين نمى كند.(27)
روایت دیگر؛ «أَبَى‏ اللَّهُ‏ أَنْ‏ يُعَرِّفَ‏ بَاطِلًا حَقّاً أَبَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ الْحَقَّ فِي قَلْبِ الْمُؤْمِنِ بَاطِلًا لَا شَكَّ فِيهِ وَ أَبَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ الْبَاطِلَ فِي قَلْبِ الْكَافِرِ الْمُخَالِفِ حَقّاً لَا شَكَّ فِيهِ وَ لَوْ لَمْ يَجْعَلْ هَذَا هَكَذَا مَا عُرِفَ حَقٌّ مِنْ بَاطِلٍ»؛ امام صادق (عليه السلام) می فرمایند: خداوند اِبا دارد از اين كه باطلى را حق معرفى نمايد؛ خداوند اِبا دارد از اين كه حق را در دل مؤمن، باطلى ترديدناپذير جلوه دهد؛ خداوند اِبا دارد از اين كه باطل را در دل كافر حق ستيز، به صورت حقى ترديدناپذير جلوه دهد؛ اگر چنين نمى كرد، حق از باطل شناخته نمى شد.(28)

نکته:
کسی که به دنبال هدایت است و در این راه تلاش می کند، به هدایت می رسد؛ چرا که خداوند متعال می فرماید: «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا»؛ و آنها كه در راه ما (با خلوص نيّت) جهاد كنند، قطعاً به راه‏ هاى خود، هدايتشان خواهيم كرد.(29)
البته باید توجه داشت که بزرگترین مانع برای شناخت حق، آن است که باطل، خود را در لباس حق، نشان می دهد: «وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَ‏ بِالْباطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَ‏ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»(30)
لذا باید بر اساس قرائن و شواهد، کوشید تا حق را از باطل، بازشناخت.
با معیارهایی که از قرآن و روایات بیان شد، می توان حق را از باطل، بازشناخت و به پیروان حق، پیوست و از رهروان باطل، دوری کرد.

پی نوشت ها:
1. انفال: 8/ 29.
2. محمد: 7/ 1 و 2.
3. محمد: 7/ 3.
4. کهف: 18/ 56 و غافر: 40/ 5.
5. رعد: 13/ 17.
6. اسراء: 17/ 81 و انبیاء: 21/ 18.
7. حج: 22/ 62.
8. انفال: 7/ 7 و 8.
9. یونس: 10/ 35.
10. توبه: 9/ 33.
11. فرقان: 25/ 1.
12. رعد: 13/ 19.
13. سبأ: 34/ 6.
14. یونس: 10/ 94.
15. ممتحنه: 60/ 1.
16. کلینی، کافی، انتشارات اسلامیه، ج 2، ص 16، ح 2.
17. ابن شعبه حرانى، تحف العقول‏، محقق/مصحح: غفارى، ناشر: جامعه مدرسين ‏ـ قم‏، 1404ق، چاپ دوم‏، ص 152.
18. طوسى، الأمالي، محقق/مصحح: مؤسسة البعثة، ناشر: دار الثقافة ـ قم‏، 1414 ق‏، چاپ اول‏، ص 134، ح 216.
19. مجلسی، بحارالانوار، ناشر: دار إحياء التراث العربي‏ ـ بيروت‏، 1403 ق‏، چاپ دوم‏، ج 40، ص 126، ح 18.
20. مفيد، الأمالي، محقق/مصحح: استاد ولى وغفارى، ناشر: كنگره شيخ مفيد ـ قم‏، 1413 ق‏، چاپ اول‏، ص 5.
21. طوسی، امالی، ص 533.
22. تميمى آمدى، غرر الحكم و درر الكلم‏، محقق/مصحح: رجائى، ناشر: دار الكتاب الإسلامي‏ ـ قم‏، 1410 ق‏، چاپ دوم‏، ص 149، ح 246.
23. ابن همام اسكافى، التمحيص‏، ناشر: مدرسة الإمام المهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف)‏ ـ قم‏، 1404 ق‏، چاپ اول‏، ص 74، ح 171.
24. برقى، المحاسن‏، محقق/مصحح: محدث، ناشر: دار الكتب الإسلامية ـ قم‏، 1371 ق‏، چاپ دوم‏، ج 1، ص 229، ح 169.
25. غررالحکم و دررالکلم، ص 720، ح 20.
26. بحارالانوار، ج 38، ص 28.
27. عياشى، التفسير(تفسير العياشي)، محقق: رسولى، ناشر: مكتبة العلمية الاسلامية ـ تهران‏، 1380 ه. ق‏، چاپ اول، ج 2، ص 53.
28. برقی، المحاسن، ج 1، ص 277، ح 394.
29. عنکبوت: 29/ 69.
30. بقره: 2/ 42.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=63208&p=992617&viewfull=1#post992617