پرسش:
چرا با وجود تفاوت های انسان ها چه از لحاظ امکانات و استعدادها و توانایی ها، و چه از لحاظ خانواده و جامعه اما انسان ها در آخر تنها می میرند و تنها بارخواست می شوند؟ در حالی که این عوامل در رشد و جهت گیری آنها نقش داشته اند. برخی انسان ها در محیطی رشد می کنند که چیزی جز شقاوت سرنوشتشان نمی شود. حال اگر این ها بگویند تربیت ما این بلا را سر ما آورد آیا خداوند واقعا قبول می کند؟ یک راست به جهنم فرستاده می شوند!
پاسخ:
برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه بفرمایید:
نکته اول: حکمت تفاوت ها
تمامی تفاوت هایی که بین نوع بشر وجود دارد مبتنی بر علل پیشینی بوده و حکیمانه است، خداوند هرگز بی جهت کسی را بر کسی برتری نداده است. اگر علی رغم تفاوت انسان ها در تغذیه سالم، تحرّک، مراقبت های بارداری، استفاده از غذاهایی که موجب تقویت یا ضعف حافظه میشود، استفاده یا عدم استفاده از سیگار و الکل و مانند آن...، اگر با وجود این تفاوت ها همه بچه ها یکسان به دنیا می آمدند آن موقع بود که ظلم بود، نه وقتی که زمینه های پیشینی متفاوت هستند!!
یا باید مقدمات و نتیجه هر دو یکسان باشند، یا هر دو متغیر! نمیشود مقدمات متفاوت باشند و نتیجه یکسان حاصل شود، این ظلم است!
و نمیشود مقدمات مشابه باشند و نتیجه متفاوت باشد، این هم ظلم است.
آنچه ما در جهان می بینیم اتفاقا عین عدالت است، چرا که هر کسی متناسب با مقدماتی که در زندگی محقق میسازد، نتیجه می گیرد، به همین خاطر علوم طبیعی و پزشکی و مانند آن ایجاد شده، وگرنه اگر خداوند میخواست مثل برخی بندگان احساساتی شده و بی ضابطه و بی قاعده تصمیم گیری کند اساس همه علوم و قوانین عالم بر باد میرفت!
نکته دوم: کیفیت حسابرسی
درست است که انسان ها تنها می میرند و ممکن است تنها بازخواست شوند اما به این معنا نیست که بدون توجه به تفاوت ها، و تأثیرگذاری دیگران بر آنها حسابرسی شوند، ادله متعددی بر این مسئله دلالت می کند که می توان در قالب چند دسته بیان نمود:
دسته اول: توقع خداوند متناسب با امکانات دنیوی
انسان ها قطعا متناسب با امکاناتشان از جمله شرایط جامعه، تربیت و خانواده و مانند آن امتحان میشوند، و توقع خداوند از انسان در این امتحان الهی هم متناسب با همین امکانات است، همانطور که قرآن کریم می فرماید:
«وَ هُوَ الَّذي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ في ما آتاكُم»؛ اوست كسى كه شما را در زمين، جانشينان [نسلهاى گذشته] قرار داد، و (از نظر امکانات) برخى از شما را از برخى ديگر بالا برد، تا شما را در آنچه به شما عطا كرده بيازمايد.(1)
و نیز می فرماید: «لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيم»؛ در آن روز از نعمت ها بازپرسى خواهيد شد.(2)
وقتی قرار است از نعمت ها سوال شود طبیعتا هر کسی که نعمت های بیشتری را در اختیار داشته باید بیشتر پاسخ گو باشد و توقع از او بیشتر خواهد بود.
دسته دوم: تناسب حسابرسی اخروی با امکانات دنیوی
طبق نکته پیشین روشن میشود که خداوند در قیامت متناسب با آنچه که در دنیا به بندگان داده است از ایشان حسابرسی خواهد نمود، روایات متعددی بر این مسئله دلالت دارند از جمله روایت امام باقر(علیه السلام) که می فرمایند: «إِنَّمَا يُدَاقُ اللَّهُ الْعِبَادَ فِي الْحِسَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِي الدُّنْيا»؛ جز این نیست که خداوند در روز قیامت به اندازه عقلی که در دنیا به بندگان عطا کرده در حسابرسی شان دقت به خرج خواهد داد. (3)
و نیز امام صادق(علیه السلام) فرموده اند: «إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ لَيَعْتَذِرُ إِلَى عَبْدِهِ الْمُؤْمِنِ الْمُحْوِجِ فِي الدُّنْيَا كَمَا يَعْتَذِرُ الْأَخُ إِلَى أَخِيهِ فَيَقُولُ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي مَا أَحْوَجْتُكَ فِي الدُّنْيَا مِنْ هَوَانٍ كَانَ بِكَ عَلَيَّ فَارْفَعْ هَذَا السَّجْفَ فَانْظُرْ إِلَى مَا عَوَّضْتُكَ مِنَ الدُّنْيَا قَالَ فَيَرْفَعُ فَيَقُولُ مَا ضَرَّنِي مَا مَنَعْتَنِي مَعَ مَا عَوَّضْتَنِي»(4)
ترجمه: همانا روز قیامت خداوند از بنده مؤمن که در دنیا فقیر و محتاج بوده دلجویی میکند چنان که برادری از برادرش عذر میخواهد. خداوند به او میفرماید: به عزت و جلالم سوگند! تو را به خاطر اهانت و خوارکردن در نظرم محتاج کردم؛ پس پردهها را بردار و ببین به جای دنیا چه چیزها به تو دادهام. پس پردهها را بردارد و آنچه را که خدای متعال از عوض دنیا به او داده بنگرد و به خدای عزوجل میدارد: پروردگارا! با این پاداش عظیمی که به من عطا فرمودی، من زیان نکرده ام نسبت به آنچه از دنیا مرا محروم کردی.
دسته سوم: عوض داشتن در برابر کاستی ها و نواقص
شاهد دیگری که بر جبران کمبودها در آخرت گواهی می دهد آیات و روایاتی است که می فرماید کمبودهای انسان در آخرت جبران خواهد شد، یعنی اصلا صحبت از پاداش در برابر عمل نیست، بلکه صحبت از عوض در برابر کمبودها و کاستی هاست به شرط آنکه انسان صبور باشد:
«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرين»؛ قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ميوهها، آزمايش مى كنيم و بشارت ده به استقامت كنندگان(5)
و نیز می فرماید: «وَ الصَّابِرينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُون»؛ و صابرینی که در برابر محروميتها و بيماريها استقامت به خرج مى دهند اينها كسانى هستند كه راست مى گويند و (گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است) و اينها هستند پرهيزكاران(6)
و در موضع دیگری می فرماید:
«وَ بَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ * الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ الصَّابرِِينَ عَلىَ مَا أَصَابهَُم» بشارت ده به متواضعان و تسليم شوندگان، همانها كه چون نام خدا برده مى شود، دلهايشان پر از خضوع مى گردد و در برابر مصيبتهايى كه به آنان مى رسد صبر می کنند.(7)
دسته چهارم: پاداش مضاعف در برابر دشواری اعمال
در دنیا مزد و پاداش به نتیجه عمل است، یعنی اگر کسی تلاشش در کنکور بیشتر باشد اما استعدادش کمتر باشد ممکن است هیچ نتیجه ای نگیرد، یا نتیجه ای که می گیرد پایین تر از آن کسی باشد که تلاشش کمتر بوده اما استعدادش بیشتر. اما آخرت در تمامی این ویژگی ها با دنیا تفاوت دارد؛ اولا مزد و پاداش به نتیجه نیست، به تلاش است، اگر کسی تلاش کند اما اصلا به هیچ نتیجه ای نرسد او به اندازه تلاشش پاداش خواهد داشت:
«لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى»؛ انسان بهره ای جز سعی و تلاشش ندارد.(8)
به همین خاطر اعمال و عبادات او هر چقدر دشوار تر و در کمبود امکانات باشد ارج و قرب بیشتری خواهد داشت، همان طور که پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرموده اند: «أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا»؛ برترین اعمال دشوارترین آنهاست.(9)
بنابراین انسان هایی که از نظر هوش و استعداد و چهره و توانایی جسمی، و توانایی مالی و مانند آن از دیگران کمتر باشند هرگز در حسابرسی شان ضرر نمی کنند، چون مزد متناسب با تلاش است، نه نتیجه! و تلاش هم هر چقدر سخت تر و در امکانات کمتر باشد ارزشش بیشتر و مزد آن افزون تر است. پس کسی در دنیا چیزی از دست نمیدهد.
امام صادق(علیه السلام) در روایت مفصلی فرموده اند:
«وقتی روز قیامت فرا رسد، دو تن از بندگان با ایمان که هر دو اهل بهشتند، برای حسابرسی نگهداشته می شوند که یکی از آن دو در دنیا فقیر و دیگری غنی و ثروتمند بوده اند، بنده فقیر به زبان می آید و عرض می کند: ای پروردگار من! چرا بمانم؟ به عزتت سوگند! که تو خود می دانی که ولایتی به من ارزانی نداشتی که بخواهم به عدل و داد یا جور و ستم، فرمان برانم، مال و ثروتی به من ندادی که حقوق آن را بپردازم یا نپردازم. و رزق و روزی چنانکه خود دانسته و مقدر فرموده بودی، جز به قدر کفایت نبود، پس خدای عزیز و گرامی می فرماید: بنده ام راست گفت، راهش را باز کنید تا داخل بهشت شود و دیگری (بنده ثروتمند) به حال خود باقی می ماند تا اینکه عرق زیادی از بدنش جاری می شود که هر گاه چهل شتر از آن بنوشند، آنها را بس است»(10)
دسته پنجم: حسابرسی تأثیرگذاری بر دیگران
علاوه بر آنچه گذشت از آیات و روایات بر می آید عواملی که بر روی انسان تأثیرگذار بوده، و هدایت را برای او سخت یا آسان میکنند در حسابرسی او نقش دارند، و از آن طرف کسانی که تأثیرگذار باشند چه منفی و چه مثبت در ثواب و گناه شریک خواهند بود، به عنوان نمونه قرآن کریم می فرماید:
«لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ كامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما يَزِرُون»؛ سرانجام روز قيامت بار گناهانشان را به طور كامل و بخشى از بار گناهان كسانى كه از روى بىدانشى گمراهشان مىكنند، به دوش مىكشند. آگاه باشيد! بد بارى است كه به دوش مىكشند.(11)
و پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز در روایتی می فرمایند:
«مَن یَشفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً، أو أمَرَ بمَعروفٍ ، أو نَهى عَن مُنكَرٍ ، أو دَلَّ على خَیرٍ ، أو أشارَ بهِ، فهُو شَریكٌ . و مَن أمَرَ بسُوءٍ ، أو دَلَّ علَیهِ ، أو أشارَ بهِ ، فهُو شَریكٌ»؛ هر كس براى كارى نیك وساطت كند یا به كارى نیك فرمان دهد یا از كارى زشت باز دارد یا به كارى نیك راهنمایى كند و یا در هنگام مشورت آن را نشان دهد، چنین كسى [در انجام آن كار ]شریك است و هر كه به كارى بد و زشت فرا خواند یا به آن راهنمایى كند و یا در هنگام مشورت آن را توصیه كند، او در آن كار شریك است.(12)
بنابراین به اندازه همان درصدی که شما برای تربیت، محیط، ژنتیک و مانند آن نقش و تاثیرگذاری قائل هستید، به همان اندازه انسان مجرم در مجازاتش تخفیف خواهد داشت؛ پس جای نگرانی از بابت این تفاوت ها وجود ندارد.
نکته سوم: نقش انسان در سرنوشتش
اینکه گمان کنیم همه چیز در گرو علل پیشینی است و انسان امکان تغییر شرایط را ندارد هم بر خلاف عقل است، وهم بر خلاف آیات و روایات. ما به روشنی می بینیم انسان هایی را که در فقر و محدودیت یا معلولیت رشد کرده اند و به انسان های بزرگی تبدیل شده اند.
قرآن کریم هم از سنت الهی می گوید که تغییر شرایط در گرو تغییر انسان است: «ِإِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»؛ خدا سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنچه که مربوط به خودشان است را تغییر دهند(13)
یا می فرماید: «أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى»؛ برای انسان بهره ای نیست مگر آنچه که سعی و تلاش نموده.(14)
و نیز می فرماید: «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا»؛ و کسانی که در راه ما تلاش و مجاهدت کنند آنها را به راه های خویش هدایت می کنیم.(15)
خب این آیات و آیات مشابه داد میزنند که کار دست خود بشر است، پس نباید چشم روی این آیات شفاف ببندیم و دو تا آیه را که موافق با نظر ماست را بگیریم و گمان کنیم سرنوشت انسان از پیش تعین شده است و قابلیت تغییر آن را ندارد، و کسی که در بدبختی به دنیا آمده حتما باید در بدبختی بمیرد!
آنچه که به انسان ضربه میزند کم پولی و کم استعدادی و کمبودهای مادی دیگر نیست! بلکه حس ناامیدی و اضطراب است که انسان را از تلاش و حرکت باز میدارد، منفی نگری است که انسان را زمین گیر می کند. عمده انسان هایی که گمان می کنند به خاطر کمبودها از دیگران عقب افتاده اند وقتی پای سخنانشان می نشینی میفهمی در قفس افکار منفی خودشان اسیر شده اند.
امام رضا(علیه السلام) در روایتی با سند صحیح می فرمایند:
«أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنِ بِي إِنْ خَيْراً فَخَيْراً وَ إِنْ شَرّاً فَشَرّا»؛ به خداوند گمان نیکو برده و حُسن ظن داشته باش، پس به درستی که خداوند می گوید من نزد گمان بنده ام هستم، اگر به من گمان نیک داشته باشد همان خیر و نیکی را برای او رقم میزنم، و اگر گمان بد ببرد همان را برای او مقدر میسازم.(16)
نکته چهارم: میانه روی در ترس و امید
نکته پایانی اینکه در لابلای کلام شما بوی ناامید و اضطراب احساس میشود، یعنی خوف و ترس شما از عذاب الهی بر امید و اتکاء به رحمت خداوند فزونی یافته! در حالی که رحمت خداوند بر غضب او سبقت رفته است:
«يَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَه»؛ ای کسی که رحمتش بر غضبش پیشی گرفته است.(17)
رحمت خداوند را نادیده نگیرید؛ پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرموده اند:
«مَنْ وَعَدَهُ اللَّهُ عَلَى عَمَلٍ ثَوَاباً فَهُوَ مُنْجِزُهُ لَهُ وَ مَنْ أَوْعَدَهُ عَلَى عَمَلٍ عِقَاباً فَهُوَ فِيهِ بِالْخِيَار»؛ کسی که خداوند به او وعده ثواب برای عملی را داده است به آن عمل خواهد کرد، و کسی را که خداوند تهدید به عذاب کرده است برای عذاب کردن او اختیار دارد.(18)
طبق فرمایش امام صادق(علیه السلام) این رحمت الهی در قیامت آنقدر گسترده خواهد شد که شیطان هم در آن طمع میکند:
«إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَشَرَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى رَحْمَتَهُ حَتَّى يَطْمَعَ إِبْلِيسُ فِي رَحْمَتِه» (19)
روشن است که با بخشیده شدن من و شما شیطان طمع نمی کند، تصور کنید چه کسانی در قیامت بخشیده میشوند که شیطان هم طمع می کند! باید مراقب باشیم که خوف ما بر امید ما غلبه نکند و ما را به ناامیدی و ترس بیش از حد نکشاند که این موجب میشود انسان از زندگی اش لذتی نبرده و دچار افسردگی شود، همه چیز باید در حالت تعادل باشد.
پی نوشت ها:
1. انعام:165/6.
2. تکاثر:8/102.
3. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج1، ص11.
4. الکافی، ج2، ص264.
5. بقره:155/2.
6. بقره:177/2.
7. حج:22/ 34و35.
8. نجم:39/53.
9. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي، بیروت، چاپ دوم، 1403ق، ج67، ص191.
10. صدوق، محمد بن علی، الأمالی، نشر كتابچى، تهران، چاپ ششم، 1376ش، ص360.
11. نحل:25/16.
12. بحارالانوار، ج2، ص24.
13. رعد:11/13.
14. نجم:39/53.
15. عنکبوت:69/29.
16. الکافی، ج2، ص72.
17. طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجد، موسسه فقه الشیعه، بیروت، چاپ اول، 1411ق، ج2، ص442.
18. صدوق، محمد بن علی، التوحید، نشر جامعه مدرسين، قم، چاپ اول، 1398ق، ص406.
19. الأمالی صدوق، ص205.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=62624&p=990277&viewfull=1#post990277