پرسش:
آيا براي وقايعی كه در قرآن بيان شده مثلا طوفان نوح و يا شكافته شدن دريا توسط عصای حضرت موسی و يا ...، اثبات علمی وجود دارد؟ یا مثلا آیا حضرت يوسف (علیه السلام) در تاريخ مصر باستان وجود دارد؟ و يا مثلا علم زمين شناسی اكنون ثابت كرده كه رود نيل در ساليان قديم به دو قسمت شكافته شده بوده؟
پاسخ:
برای پاسخ به این سوال توجه به چند نکته لازم است:
نکته اول:
خیر، این ها از نظر علمی به صورت قطعی اثبات نشده اند، همان طور که بسیاری از وقایع تاریخی که بشر به آنها تکیه میکند از نظر تاریخی به صورت قطعی اثبات نشده اند، اما امارات و نشانه هایی از صحت آن ها، وجود دارد. اساسا به طور کلی تجربه و علم در این گونه مسائل با تجمیع قرائن و شواهد، نظریه می دهد و توان اثبات یقینی بسیاری از مسائل اینچنینی را ندارد.
در مورد کشتی نوح و یا محل عبور بنی اسرائیل از دریا و نیز ماجرای یوسف و زمامداری مصر و مانند آن هم امارات و قرائنی وجود دارد، همانطور که امروز از یافتن آثار کشتی نوح سخن گفته میشود.
در مورد حضرت یوسف و زمامداری مصر هم ممکن است این مسئله در منطقه ای از مصر اتفاق افتاده باشد، نه بر تمام آن، ولی در هر صورت مدارکی بر صحت این ماجرا نقل شده است.
نکته دوم:
نکته دیگری که باید دقت کرد این است که روش های اثبات منحصر در روش علم و تجربه نیست، بلکه متفاوت است، گاهی تاریخی است، گاهی تجربی است، و گاهی عقلی و گاهی مرکب از اینها.
اتفاقا ادله تجربی در این خصوص سست ترین ادله هستند، چون علوم تجربی به سادگی نمیتواند به وقوع، و علت وقایع تاریخی دست پیدا کند، نه تنها وقایع تاریخی، بلکه علوم تجربی حتی در خصوص اثبات قوانین طبیعی و ربطه بین پدیده ها امروزه حتی در میان خود اندیشمندان غربی هم امروز جایگاه قطعی و یقینی ندارد. (1)
بنابراین اصلا این مسیر جز قرینه های غیر یقینی چیزی برای ما به ارمغان نخواهد آورد، به عنوان مثال حتی اگر اثبات میشد که رود نیل شکافته شده باز عقل نمیتوانست با قاطعیت بفهمد که این شکاف متعلق به معجزه حضرت موسی(عليه السلام) است، اصلا این آثار دلالت بر شکافته شدن دارند، و...
نکته سوم:
اصلا نیازی به اثبات علمی گزاره های تاریخی و معجزاتی که قرآن نقل کرده نیست! در این مسئله نباید مسیر اثبات برعکس تلقی شود، قرآن هرگز این ماجراها را نقل نکرده است که حقانیت خودش را اثبات کند، بلکه این وقایع هستند که برای اثباتشان وابسته به قرآن هستند. به همین خاطر گفته میشود اگر اسلام نباشد هیچ یک از ادیان قابل اثبات نیستند، چون هیچ معجزه متواتری ندارند که حقانیت آنها را اثبات کند.(2)
قرآن هم این معجزات را به جهت عبرت آموزی یا تلنگری برای اهل کتاب نقل می کند و از آنجا که خود قرآن در جای خودش از طریق عقلی حقانیتش اثبات شده، این معجزات نیز اثبات میشوند.
بنابراین استناد به قرآن برای اثبات این معجزات و وقایع تاریخی نه تنها اشکالی ندارد، بلکه یقین آور ترین مسیر برای اثبات آنهاست، چرا که این روش به عقل تکیه می کند، نه تجربه هایی که یقین آور نیستند.
پی نوشت ها:
1. برای اطلاع از این دیدگاه ها ر.ک: آلن چالمرز، چیستی علم، ترجمه سعید زیباکلام.
2. خرازی، محسن، بدایة المعارف الالهیة، مؤسسة النشر الإسلامي، قم، چاپ چهارم، 1417ق، ج1، ص305.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=32397&p=987222&viewfull=1#post987222