پرسش:
۱- نقش ژنتیک در بیماری های روانی چیست؟ اگر ژنتیک نقش داشته باشد تکلیف فردی که ژنتیکی مشکل دارد چیست؟
۲- افسردگی رسما غیرقابل درمان است و دارو تنها نقش کند کننده دارد.تکلیف فرد افسرده چیست؟
۳-در انسان های افسرده یا بیماران روانی سطح پایین عقل در اغلب اوقات خوب کار می کند.اگر مبنای مجازات الهی بر مبنای عقل و آگاهی باشد تکلیف فرد افسرده و بیمار چیست؟
پاسخ:
برای پاسخ به پرسش مذکور توجه شما را به این نکات جلب می کنیم:
1. این که ژنتیک چه تاثیری در بیماری های روانی دارد و این که آیا افسردگی قابل درمان هست یا نه، از مسایل علمی است که برای پاسخگویی به آن باید از متخصصان مربوطه پرسش نمود. البته در این زمینه می توانید با بخش مشاوره مرکز ملی پاسخگویی از دو طریق مکتوب و تلفنی (096400) در ارتباط باشید.
2. اما اگر فرضا ژنتیک تاثیر تام در بیماری روانی داشته باشد و افسردگی قابل درمان نباشد، درباره تکلیف فرد بیمار، سه صورت متصور است:
(تشخیص این که یک بیمار در کدام وضعیت قرار دارد نیز مربوط به گروه مشاوره و علم روانشناسی است و باید از آن طریق دنبال گردد.)
2-1. اول این که فرد بیمار همچنان عاقل و قادر به انجام تکالیف است، در اینصورت وی همچنان مکلف است و باید از اوامر الهی اطاعت نماید و مشمول این خطاب الهی است: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْويلاً»[1]؛ یعنی: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الأمر[ اوصياى پيامبر] را! و هر گاه در چيزى نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر بازگردانيد(و از آنها داورى بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخيز ايمان داريد! اين(كار) براى شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيكوتر است».
2-2. دوم این فرد بیمار کاملا فاقد عقل و قدرت لازم برای درک و انجام تکالیف است، در این صورت، تکلیفی متوجه او نیست و اصطلاحا معذور است: «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها»[2]؛ یعنی: «خداوند هيچ كس را، جز به اندازه تواناييش، تكليف نمىكند». در واقع، بیماری که کاملا فاقد قدرت و عقل لازم برای درک و انجام تکلیف است، همچون کودک فاقد عقل و قدرت لازم است و از این جهت، تکلیفی ندارد و بواسطه ترک دستورات و تکالیف الهی، عذاب نخواهد شد بلکه مشمول فضل عام و گسترده خداوند قرار می گیرد: «وَ لكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعالَمينَ»[3]؛ یعنی: «ولى خداوند نسبت به جهانيان، لطف و احسان دارد».
2-3. سوم این که فرد بیمار تا حدودی از عقل و آگاهی و قدرت لازم برای تکلیف برخوردار است اما با این حال، همچون شخص سالم نیست و فاقد قدرت و آگاهی متعارف است. در این مورد، خداوند شخص بیمار را مکلف به حساب می آورد اما از او متناسب با موقعیتی که دارد انتظار دارد. در واقع، امتحان الهی به مثابه امتحانهای مرسوم در زندگی ما نیست که از تمامی اعضای کلاس با ضریب هوشی متفاوت و پیش زمینه های علمی مختلف، به صورت یکسان این انتظار وجود دارد که به یکسری سوالات مشترک پاسخگو باشند، بلکه امتحان الهی از این قرار است که برای هر کسی موقعیت و امتحان خاصی طراحی می شود و چون خداوند عالم به همه امور است، به تمامی این امور آگاهی دارد و به همین جهت، از هر کسی متناسب با موقعیت وجودی او انتظار دارد: «إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضاعِفْها وَ يُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظيماً»[4]؛ یعنی: «خداوند(حتّى) به اندازه سنگينى ذرهاى ستم نمىكند؛ و اگر كار نيكى باشد، آن را دو چندان مىسازد؛ و از نزد خود، پاداش عظيمى(در برابر آن) مىدهد».
[1] نساء: 59.
[2] بقره: 286.
[3] بقره: 251.
[4] نساء: 40.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=62156&p=976720&viewfull=1#post976720