آیا شیطان فقط وسوسه میکند؟


پرسش
در داستانی آمده که شیطان معاویه را برای نماز صبح بیدار کرده است، خب این تأییدات و رفتارهای شیطانی موجب گمراهی مردم خواهد شد، چطور گفته میشود که شیطان فقط وسوسه می کند؟


پاسخ
برای پاسخ به این سوال، توجه به سه نکته لازم است:

نکته اول:
ماجرایی که فرمودید مربوط به داستانی است که مولوی نقل می کند که شیطان معاویه را برای نماز بیدار کرد، و معاویه پرسید چرا من را بیدار می کنی؟ شیطان گفت: اگر نمازت فوت مي شد تو حسرت مي خوردي و اين حسرت به اندازه ي دویست نماز ارزش داشت.

گر نمازت فوت می‌شد آن زمان می‌زدی از درد دل آه و فغان
آن تاسف و آن فغان و آن نیاز درگذشتی از دو صد ذکر و نماز
من ترا بیدار کردم از نهیب تا نسوزاند چنان آهی حجاب

البته این داستان در منابع روایی یافت نشد.

اما با چشم پوشی از این داستان اصل اینکه شیاطین می توانند تمثّل یافته و ظاهر شوند پذیرفتنی است، چرا که هم از ظاهر قرآن بر می آید که شیطان میتواند به صورت آدمی نمودار شود: (1)
«وَ إِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَ قَالَ لَا غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَ إِنىّ‏ِ جَارٌ لَّكُمْ فَلَمَّا تَرَاءَتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلىَ‏ عَقِبَيْهِ وَ قَالَ إِنىّ‏ِ بَرِى‏ءٌ مِّنكُمْ إِنىّ‏ِ أَرَى‏ مَا لَا تَرَوْنَ إِنىّ‏ِ أَخَافُ الله»؛ ‏و (به ياد آور) هنگامى را كه شيطان، اعمال آنها [مشركان‏] را در نظرشان جلوه داد، و گفت: «امروز هيچ كس از مردم بر شما پيروز نمى‏گردد! و من، همسايه (و پناه‏دهنده) شما هستم!» امّا هنگامى كه دو گروه (كافران، و مؤمنان مورد حمايت فرشتگان) در برابر يكديگر قرار گرفتند، به عقب برگشت و گفت: «من از شما (دوستان و پيروانم) بيزارم! من چيزى مى‏بينم كه شما نمى‏بينيد من از خدا مى‏ترسم‏.(2)

و هم برخی روایات به این مسئله اشاره دارند، همان طور که به نقل از جابربن عبدالله انصاری وارد شده است:
شيطان در چهار صورت مجسم شد: در روز جنگ بدر به صورت سراقة بن مالك بن جشعم مدلجى درآمد و به قريش گفت:" لا غالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَ إِنِّي جارٌ لَكُمْ فَلَمَّا تَراءَتِ الْفِئَتانِ نَكَصَ عَلى‏ عَقِبَيْهِ وَ قالَ إِنِّي بَرِي‏ءٌ مِنْكُمْ".

و در روز عقبه به صورت منبه بن حجاج مجسم شده و ندا در داد كه: محمد و بى ‏دينانى كه همراه اويند در عقبه هستند بشتابيد و به آنان برسيد. رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به انصار فرمود: نترسيد كه صداى ابليس از خودش تجاوز نمى ‏كند و كسى آن را نمى‏ شنود.

و در روزى كه قريش در دار الندوه اجتماع كرده بودند به صورت پيرى از اهل نجد درآمد و در كار ايشان كمك فكرى كرد، و خداوند اين آيه را در حقش نازل فرمود:" وَ إِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَ يَمْكُرُونَ وَ يَمْكُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَيْرُ الْماكِرِينَ".

و در روزى كه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) از دنيا رحلت كرد به صورت مغيرة بن شعبه مجسم شد و گفت: اى مردم دين خدا را مانند امپراطورى كسرى و قيصر موروثى نكنيد، شما امروز آن را توسعه دهيد قهرا براى هميشه توسعه پيدا مى‏كند. بنابراين، زمامدارى آن را به بنى هاشم ندهيد كه فردا منتظر زنان حامله شويد تا بزايند و فرزندشان زمامدارتان شود.(3)

نکته دوم:
نکته دومی که مهم است این است که شیطان حتی در صورت ظاهر شدن باز هم نقشی بیش از وسوسه نداشته و بر انسان مسلّط نمی شود، هم قرآن کریم بر این مطلب تصریح فرموده است(4):
«إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الحَقّ‏ِ وَ وَعَدتُّكمُ‏ْ فَأَخْلَفْتُكُم‏ وَ مَا كاَنَ لىِ‏َ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَنٍ إِلَّا أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لىِ فَلَا تَلُومُونىِ وَ لُومُواْ أَنفُسَكُم»؛ خداوند به شما وعده حق داد و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلّف كردم! من بر شما تسلّطى نداشتم، جز اينكه دعوتتان كردم و شما دعوت مرا پذيرفتيد! بنا بر اين، مرا سرزنش نكنيد خود را سرزنش كنيد.(5)

و هم داستان هایی که از تمثّل شیطان بیان شده نشان میدهد که او اگر ظاهر هم بشود باز هم فقط وسوسه میکند، و هرگز اجباری در کار نیست.
البته ممکن است با وسوسه هایش شخصیت هایی چون معاویه و یزید ایجاد کند و آنها مردم را به بی دینی اجبار کنند، اما نقشی که شیطان انجام داده اجبار نبوده، او فقط وسوسه کرده اما با واسطه تبدیل به اجبار شده است.
پس آن هم در حقیقت وسوسه است فقط غیر مستقیم، یعنی شخص دیگری را وسوسه می کند و او به گمراه ساختن ما اقدام می کند. یا شخص ظالم و ضد دینی را وسوسه می کند و رفتارهای ضد دین و ظالمانه او دامان جامعه و مردم را می گیرد.
قرآن کریم این دسته از انسان ها را هم شیطان می داند، چرا که اراده ای جز اراده شیطان ندارند(6)
نکته دیگری که ذکر آن مهم است این است که هر چه انسان بیشتر به وسوسه های شیطانی گوش کند طبیعتا نفس اماره او تقویت شده و اراده او در برابر این نفس اماره ضعیف تر خواهد شد، و تابع شیطان می شود و توان مخالفت ندارد، اما در هر صورت اختیار از انسان گرفته نمیشود، اینکه ما تعبیر تسلّط شیطان را به کار می بریم به معنای ضعف اراده انسان است، نه اینکه حتی در صورت عدم رضایت انسان هم شیطان مسلّط باشد، مانند کسانی که به امری اعتیاد دارند و با اینکه اختیار دارند اما اراده ترک آن را ندارند.

نکته سوم:
طبق انچه که در دو نکته پیشین گفته شد قطعا شیطان در گمراه کردن انسان ها نقش داشته و در روز قیامت هم در گناه گمراهان شریک خواهد بود، کسی منکر این نیست که انسان ها به دست شیطان گمراه می شوند! بلکه آنچه منکر آن هستیم این است که این گمراهی با اختیار انسان نبوده باشد.

به عبارت دیگر نمی خواهیم در گمراهی ها نقش شیطان را منکر شویم، بلکه می خواهیم نقش اختیار را تثبیت کنیم.
انسان با اختیار خودش از این وسوسه ها تأثیر پذیرفته و پیرو شیطان شده است، البته وسوسه کننده هم در گناه او شریک است، و این اختصاص به شیطان هم ندارد، هر انسانی هم که دوستش یا دیگری را به انجام گناه تشویق و وسوسه کند در گناه او شریک است.

_________________________________
1. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیة، چاپ اول، 1374ش، تهران، ج 7، ص 201.
2. انفال:48/8.
3. طوسی، محمد بن حسن، امالی، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق، قم، ص176 و177.
4. تفسير نمونه، ج‏10، ص: 327.
5. ابراهیم:22/14.
6. ناس:114/4الی6.

http://www.askdin.com/showthread.php?t=61018&p=959538&viewfull=1#post959538