پرسش:
آیا برهان نظام احسن قابل اثبات است؟
در واقع چگونه می توان ثابت نمود که نظام خلقت کنونی بهتر از این ممکن نبوده؛ آیا در صورتی که خدای متعال این نظام را در صورت امکان خلقت برتر آن به شکل ناقص خلق می نمود؛ آیا اشکالی بر او وارد بود؟ چون در نهایت ما هیچ علمی نداریم و تنها از صفات خدا چنین احتمالی را نفی می نماییم در حالی که این احتمال هست که این نظام بهتر خلق می شد.
پاسخ:
برای پاسخ به پرسش مذکور، توجه شما را به این نکات جلب می کنیم:
1. متفکران مسلمان مستند به عقل و متون دینی، معتقدند که جهانی که ما در آن هستیم، بهترین جهان ممکنی است که می توانست خلق بشود؛ چرا که اگر خلق جهانی بهتر از این جهان، ممکن و متصور بود، خداوند که برترین موجود و بهترین خالق است، به جای جهان کنونی آن را حتما می آفرید. در ادامه، نخست به برخی از آیات قرآنی اشاره کرده و بعد از آن، برخی از برهان های اثبات احسن بودن نظام خلقت را مورد بررسی قرار داده و نهایتا به اشکالات موجود در پرسش می پردازیم.
2. خداوند در قرآن کریم، در چندین مورد، خودش را به عنوان «احسن الخالقین» وصف کرده است؛ یعنی کسی که بهترین خالق است: «أَ تَدْعُونَ بَعْلاً وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخالِقينَ»(1)؛ یعنی: «آيا بت بعل را مىخوانيد و بهترين آفريدگار را رها مىسازيد؟». یا در آیه دیگری بعد از بیان فرآیند خلق انسان، با عنوان «احسن الخالقین» خودش را تحسین می کند: «فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ»(2)؛ یعنی: «پس بزرگ است خدايى كه بهترين آفريننده است». روشن است که بهترین خالق بودن مستلزم بهترین مخلوق بودن است. اگر کسی بهترین مخلوق را نیافریند پس بهترین خالق نیست چرا که یا به بهترین مخلوق آگاهی ندارد و یا آگاهی دارد اما قدرت ندارد و یا قدرت و آگاهی دارد اما چون خیرخواه نیست پس آن خیر را نمی آفریند؛ در هر صورت، نقصی در او وجود دارد که بهترین مخلوق را نیافریده است. اما چون می دانیم خداوند برترین موجود است و نقصی در او نیست، پس نتیجه می گیریم که فعلش (مخلوقش) نیز بهترین است.
3. اما متفکران مسلمان برای اثبات عقلی نظام احسن، از استدلال و برهان استفاده می کنند. به صورت کلی، از دو راه به اثبات احسن بودن نظام می پردازند: برهان لمّی؛ برهان انّی.
4. یکی از براهین لمّی از این قرار است: در جای خودش ثابت شده است که خداوند برترین موجود است و واجد اوصاف کمالی علم و قدرت و فیاضیت است که هر یک از این ها به صورت مطلق و نامحدود می باشند. این صفات مقتضی آن هستند که فعل الهی یا همان نظام خلقت، کاملترین نظام ممکن باشد چرا که اگر خداوند بهترین جهان را نیافریند یا بدین جهت است که به بهترین جهان علم نداشته و یا علم داشته اما قدرت ایجادش را نداشته و با علم و قدرت داشته اما بخیل بوده و ایجادش را اراده نکرده است؛ و این خلاف فرض ما است که خداوند را خالی از نقصی می دانیم و برایش به صورت مطلق و نامحدود، علم و قدرت و جود و فیاضیت در نظر می گیریم.(3).
5. اما در برهان انّی، با بررسی نظام فعلی و آگاهی از اسرار و حکمت های موجود در آن، به حسن و نیکویی آن رهنمون می شویم. در این برهان، با اثبات وحدت و یکپارچگی و تناسب و تلائم نظام جهان، احسن بودن نظام را اثبات می کنیم(4). البته شاید نتوان با این برهان موافق بود. توضیح مطلب این که اگر ما باشیم و جهان کنونی، همواره این احتمال وجود دارد که بهتر از این هم می شد خلق شود؛ اما وقتی جهان کنونی را در مقایسه با اوصاف الهی در نظر می گیریم، متوجه می شویم که جهان کنونی بهترین جهان ممکن است و محال است که بهتر از آن ممکن بوده باشد و خداوند آن را خلق نکرده باشد. به دیگر سخن، مشاهده نظم و قوت و اتقان نظام خلقت، نهایتا حُسن نظام خلقت را اثبات می کند اما این احتمال عقلا وجود دارد که بهتر از این هم می شد آن را خلق کرد. شاید کسی با ملاحظه جهان خلقت، برای لحظه ای حتی آن را احسن بداند اما روشن است که اگر در لحظه ای دیگر تامل کند، در این حکمش احتمال خلاف می یابد. بنابراین، تنها راه برای اثبات احسن المخلوقین بودن جهان خلقت، استناد به احسن الخالقین بودن خداوند است.
6. اینک، بعد از بیان ادله نقلی و عقلی اثبات احسن بودن نظام خلقت، بخش های مختلف پرسش را مورد بررسی قرار می دهیم. با این توضیحات، روشن می شود که اولا احسن بودن نظام آفرینش، قابل اثبات است و به همین جهت، متفکران دینی برای آن برهان هایی را ذکر کرده اند. ثانیا متفکران دینی از دو طریق برهان لمّی و برهان انّی، اثبات کرده اند که در میان نظام های قابل آفرینش، آنچه آفریده شده است، بهترین است. ثالثا خلق نکردن نظام احسن، نشانه نقص خالق است ولی چون خداوند احسن الخالقین است پس مخلوقش نیز احسن المخلوقین است. رابعا اگر برهان لمّی و اوصاف الهی نبود، نمی توانستیم نظام کنونی را نظام احسن بدانیم چرا که برهان انّی اگر هم یقین آور باشد، نهایتا حسن نظام فعلی را ثابت می کند نه احسن بودن آن را.
7. در پایان، برای دفع اشکالات مقدّر، توجه به این مطلب حائز اهمیت است که نظام احسن بودن، منافاتی با نواقص و تکامل تدریجی و بهتر یا بدتر شدن مخلوقات ندارد. در واقع، با مشاهده نواقص و شرور و مشکلات و تغییر و تحول در مخلوقات، برهان لمّی از یقینی بودن ساقط نمی شود چرا که مقدمات و صورت استدلالش، عقلی و یقینی است و نتیجه آن یقینی می ماند. اما چگونه می توان این نواقص و تغییر و تحول را توضیح داد تا در ذیل احسن بودن نظام خلقت تبیین شوند؟ پاسخ به این پرسش از این قرار است که احسن بودن به این معنا است که اولا کلیت نظام خلقت احسن است؛ یعنی اگر نظام خلقت در مرحله a بهتر از نظام خلقت در مرحله b است، نهایتا کلیت نظام خلقت در تمامی این مراحل، احسن از هر نظام متصوری است. در واقع، نظام خلقت با همه قوانینش از جمله سیر تدریجی تکامل، نظام احسن است. ثانیا نظام خلقت در مرتبه وجودی خاصی قرار دارد که بهتر از این نمی شد خلق شود: یا اصلا نباید خلق می شد و یا اگر خلق شده با همین نواقص و شرور باید خلق می شد. به همین جهت، فلاسفه مسلمان -که نظام خلقت را احسن می دانند- منکر شرور در جهان نیستند و در توجیه آن می گویند: چون می دانیم که خداوند احسن الخالقین است، حتما نمی شد این جهان بدون نقصان و شرور خلق بشود؛ و گرنه خداوند حتما بهتر از آن را خلق می کرد. کوتاه سخن این که این شرور و نقصان و سیر تدریجی تکامل، خاصیت این مرتبه وجودی است و در این مرتبه وجودی، بهترین فرض ممکن است(5).
8. نتیجه آن که متفکران مسلمان مستند به مقدمات عقلی، به صورت یقینی، به احسن بودن نظام خلقت حکم می کنند به گونه ای که احتمال خلاف را منتفی می سازند. اگر نظام خلقت احسن المخلوقین نباشد، خداوند نیز احسن الخالقین نیست. در این صورت، نظام خلقت در مجموع، با همه نظم و اتقان از یک سوی، و با همه نواقص و شرور و سیر تدریجی تکامل از سوی دیگری، نظام احسن است چرا که نظام خلقت به حکم عقل، بهترین موجود در این مرتبه وجودی است و بهتر از آن قابل ایجاد نبود؛ که اگر بود، خداوند حتما آن را ایجاد می کرد.(6)
پی نوشت ها:
(1) صافات: 125.
(2) مومنون: 14.
(3) برای مطالعه بیشتر رک: صدرالمتالهین، الحکمۀ المتعالیه فی الاسفار الاربعه، دار احیاء التراث، 1981، ج7، ص91.
(4) برای مطالعه بیشتر از جزئیات این برهان، رک: صدرالمتالهین، الحکمۀ المتعالیه فی الاسفار الاربعه، دار احیاء التراث، 1981، ج7، صص106-148.
(5) برای مطالعه بیشتر رک: صدرالمتالهین، الحکمۀ المتعالیه فی الاسفار الاربعه، دار احیاء التراث، 1981،ج7، صص58-91.
(6) برای مطالعه بیشتر، رک:
فاطمه صادق زاده قمصری، مقاله نظام احسن و مسئله شرور در فلسفه ابن سینا، حکمت سینوی (مشکوه النور) سال چهاردهم بهار و تابستان 1389 شماره 43.
مهدی نکویی سامانی، مقاله نظام احسن از دیدگاه صدرالمتألهین، خردنامه صدرا 1388 شماره 55.
جواد پورروستایی، کتاب رهیافتی قرآنی به نظریه نظام احسن، انتشارات حوزه و دانشگاه.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=61923&p=971799&viewfull=1#post971799