پرسش:
اگر هدف سید الشهداء قیام بر علیه ظلم بوده چرا حضرت، خانواده و فرزندان خود را به همراه برده بودند؟
اگر هدف سید الشهداء قیام بر علیه ظلم بوده چرا حضرت، خانواده و فرزندان خود را به همراه برده بودند؟
پاسخ:
از برخی روایات استفاده میشود كه بردن اهل بیت(علیهم السلام) -به سوی كربلا-، مانند اصل قیام امام حسین(علیه السلام) وظیفه الهی بود و امام با این كار، وظیفه خود را انجام داد. مهمتر از همه اینكه در این امر مصالح مهم وجود داشت. شاید همین مصالح باعث شدكه امام اهل بیت را با خود ببرد. آن مصالح پاسداری از قیام كربلا میباشد. یعنی همان گونه كه دراصل قیام امام و شهادت یاران وی مصلحت وجود داشت، در بردن اهل بیت نیز مصلحت وجود داشت. بیان بردن اهل بیت(علیه السلام) به كربلا مستلزم آن است كه رسالت آنان در صیانت از انقلاب حسینی بررسی شود، بدینسان میتوان گفت: همراهی خانواده امام -در حادثه عاشورا -به جهت عوامل زیر باشد:
از برخی روایات استفاده میشود كه بردن اهل بیت(علیهم السلام) -به سوی كربلا-، مانند اصل قیام امام حسین(علیه السلام) وظیفه الهی بود و امام با این كار، وظیفه خود را انجام داد. مهمتر از همه اینكه در این امر مصالح مهم وجود داشت. شاید همین مصالح باعث شدكه امام اهل بیت را با خود ببرد. آن مصالح پاسداری از قیام كربلا میباشد. یعنی همان گونه كه دراصل قیام امام و شهادت یاران وی مصلحت وجود داشت، در بردن اهل بیت نیز مصلحت وجود داشت. بیان بردن اهل بیت(علیه السلام) به كربلا مستلزم آن است كه رسالت آنان در صیانت از انقلاب حسینی بررسی شود، بدینسان میتوان گفت: همراهی خانواده امام -در حادثه عاشورا -به جهت عوامل زیر باشد:
۱- پیام رسانی:
اگر به تاریخ اسلام بنگریم، خواهیم دانست كه در حوادث تاریخی زنان و مردان هر دو نقش داشتهاند، ولی مرد در مدار خود و زن نیز در مدار خویش؛ در كنار رسول خدا حضرت خدیجه و در كنار امام علی حضرت فاطمه را میبینیم كه مسئولیتهای اجتماعی را به خوبی انجام میدادند. در نهضت مقدس حسینی، نقش حضرت زینب را بسیار برجسته و اساسی مشاهده میكنیم. انقلاب امام تا عصر عاشورا مظهر خون و شهادت بود. رهبری و پرچمداری آن بر عهده ایشان قرار داشت. پس از آن، بخش دوم انقلاب به رهبری و پرچمداری امام سجاد(علیه السلام) و حضرت زینب(سلام الله علیها) آغاز گردید. آنان با رفتار، گفتار و سخنان آتشین خود، از انقلاب امام خوب پاسداری و پیام انقلاب را به مردم رساند و طبل رسوایی حكومت پلید اموی را به صدا درآوردند.
با توجه به تبلیغات گسترده و دامنهداری كه حكومت اموی از زمان معاویه، علیه اهلبیت - به ویژه در منطقه شام -به راه انداخته بود اگر بازماندگان امام به افشاگری و بیداری مردم نمیپرداختند، دشمنان اسلام، نهضت حضرت را كم ارزش و چهره آن را وارونه نشان میدادند. اما تبلیغات گسترده بازماندگان حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) در دوران اسارت - كه كینهتوزی سفیهانه یزید چنین فرصتی را برای آنان پیش آورده بود - اجازه چنین تحریف و جنایتی را به دشمنان نداد.
۲- بیاثرسازی تبلیغات دشمن:
شام از آن روز كه به تصرف مسلمانان درآمد، تحت سیطره فرمانروایانی چون خالد پسر ولید و معاویه پسر ابوسفیان قرار گرفت. مردم این سرزمین، نه سخن پیامبر را دریافته بودند و نه روش اصحاب او را میدانستند در نتیجه مردم - بویژه نسل جوان آن روز-، از اسلام حقیقی چیزی نمیدانستند. شاید در نظر آنان، اسلام هم حكومتی بود مانند حكومت كسانی كه پیش از ورود اسلام بر آن سرزمین فرمان میراندند! تجمّل دربار معاویه، حیف و میل اموال عمومی، ساختن كاخهای بزرگو كشتن مخالفان، برای آنان امری طبیعی بود. (۱) از سوی دیگر معاویه حدود ۴۲ سال در شام حكومت كرد و در این مدت، مردم شام را به گونهای پرورش داد كه فاقد بصیرت و آگاهی دینی باشند و در برابر اراده و خواست او، بیچون و چرا تسلیم شوند. (۲) معاویه در طی این مدت، نه تنها از نظر نظامی و سیاسی مردم شام را تحت سلطه خود قرار داد كه از نظر فكری و مذهبی نیز مردم آن منطقه را كور و كر و گمراه بار آورد. در چنین شرایط حكومت بنیامیه با تبلیغات زهرآگین و كینه توزانه، خاندان پاك پیامبر را در نظر مردم شام منفور جلوه داد. در مقابل، بنیامیه را خویشان رسول خدا و نزدیكترین افراد به او معرفی كردند؛ به طوری كه پس از پیروزی قیام عباسیان و استقرار حكومت ابوالعباس سفّاح، ده تن از امرای شام نزد وی رفتند و همه سوگند خوردند كه تا زمان قتل مروان(آخرین خلیفه اموی)، نمیدانستیم كه رسول خدا جز بنیامیه خویشاوندی داشت كه از او ارث ببرند. (۳) بنابراین، جای شگفتی نیست اگر در مقاتل میخوانیم: به هنگام آمدن اسیران كربلا به دمشق، مردی در برابر امام زینالعابدین(علیه السلام) ایستاد و گفت: سپاس خدایی را كه شما را كشت و نابود ساخت و مردمان را از شرّتان آسوده كرد! حضرت كمی صبر كرد تا شامی هر چه در دل داشت بیرون ریخت؛ سپس با تلاوت آیاتی، مانند إنما یرید الله لیذهب عنكم الرجس أهل البیت و یطهركم تطهیراً؛(۴) خداوند میخواهد هرگونه پلیدی را از شما اهل بیت ببرد و شما را پاك سازد"" فرمود: این آیات در حق ما نازل شده است. پس از آن بود كه مرد فهمید آنچه درباره این اسیران شنیده، درست نیست. آنان خارجی نیستند؛ بلكه فرزندان پیامبر هستند؛ از آنچه گفته بود، پشیمان شد و توبه كرد. (۵) در چنین شهر چه كسی یا باید از انقلاب امام حسین(علیه السلام)پاسداری وماهیت واهداف انقلاب امام وجنایات دشمن را بیان كنند؟ جز اهلبیت امام حسین(ع)به پرچمداری حضرت زینب(س)؟ اهلبیت امام حسین(ععلیه السلام)در برابر دشمن زانوی غم در بغل نگرفتند، بلكه ازفر صتها خوب استفاده و در قالب عزاداری، گفتگو- با مردم -و خطبه خواندن، بیشترین تاثیر را در فرایند انقلاب امام و پاسداری از آن را داشتند. بنابر این با خطبهها و روشنگریهای امام سجاد و حضرت زینب(سلام الله علیها)، تحریفات چندین دهه بنیامیه - حتی در ""شام"" به عنوان مركز خلافت دشمنان - بی"" اثر شد.
۳- افشای ماهیت ستمگران حاكم:
بُعد دیگر علت حضور خاندان امام، نشان دادن چهره سفّاك، بیرحم و غیرانسانی یزید و حكومت وی بود. حكومت بدترین ظلم وجنایت را نسبت به امام وخاندان وی روا داشت: در حادثه كربلا كودكان و زنان، كه نه سلاح جنگی داشتند و نه توان رزم؛ ولی با قساوتبارترین شكل ممكن مورد ضرب و شتم و هتك حرمت و آزردگی عواطف و احساسات قرار گرفتند. طفل شش ماهه با لبهای تشنه در كنار شط فرات جان داد؛ دخترخردسال كنار پیكر خونین و قطعه قطعه پدر كتك خورد؛ خیمههای آنان به آتش كشیده شد. بدینسان مظلومیت امام حسین(ع) را چند برابر شد و بعد عاطفی واحساسات انقلاب را افزایش داد، و به دنیا نشان داد كه صاحبان زور، زر وتزویر به هیچ كس - حتی كودكان زنان- رحم نمیكنند. از سوی دیگر اهلبیت امام به بیان ابعاد جنایت دشمن پرداختند. امام سجاد در شام همین كه خواست دستگاه بنیامیه را رسوا كند، فرمود: پدرم امام حسین(علیه السلام)را با قطعه قطعه كردن، شهید كردند. همچون پرندهای در قفس، پر و بال او را شكستند تا جان داد. اگر امام سجاد میفرمود: ""پدرم را شهید كردند""، در چشم مردم شام - كه شناخت عمیقی نسبت به اهل بیت نداشتند - خیلی مهم نبود؛ زیرا میگفتند: ""در جنگ، افرادی كشته میشوند و یكی از آنان حسین بوده است. همچنین امام سجاد فرمود: اگر قصد كشتن دارید، چرا این گونه كشتید؟ چرا مثل پرنده بدنش را پاره پاره كردید؟ چرا كنار نهر آب، او را تشنه كشتید؟ چرا او را دفن نكردید؟ چرا به خیمههای او حمله كردید؟ چرا كودك او را شهید كردید؟"". (۶) این كلمات به قدری نزد افراد غیرقابل خدشه بود كه شام را طوفانی كرد و جنبش فكری و فرهنگی، علیه رژیم اموی به راه انداخت.
پی نوشتها:
۱. شهیدی، جعفر، قیام امام حسین(ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص۱۸۵.
۲. آیتی، محمد ابراهیم، بررسی تاریخ عاشورا، ص۴۷، بینام.
۳. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، كتابخانه آیت الله نجفی مرعشی، ۱۴۰۴ه، ج۷، ص۱۵۹.
۴. احزاب(۳۳)، آیه ۳۳.
۵. ابن طاوس، لهوف، تهران،دار العالم، ۱۳۴۸ ه، ص۱۷۶؛رك: خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ج۲، ص۶۹.
۶. مقرم، عبدالحسین، مقتل الحسین، ص۳۰۰، بینام