وقتی چیزی قابل فهم نیست یعنی وجود ندارد؟

پرسش:

ما وجود علت العلل را قبول کردیم که باید باشد، اما بی نهایت بودنش را نمی فهمبم. و وقتی یک چیز برای انسان قابل فهم نباشد، عقل مختار است وجود آن را بپذیرد و یا منکر شود، و این عقلانیست است.

بنابراین عقل مختار است که معتقد به چنین علةالعلل بی نهایتی شود، و هم میتواند معتقد شود که این خود ماده است که ازلی بوده و حرکتش همیشگی است.

 

 

پاسخ:

برای پاسخ به این سوال باید به دو نکته توجه بفرمایید:

 

نکته اول:

باید بین فهم «وجود» و فهم «چیستی» یک شیء تفاوت قائل شد، این که شما به خاطر این که بی نهایت بودن علة العلل برای شما قابل فهم نیست اصل وجود آن را احتمالی دانسته اید خلط بین «وجود» علة العلل و «چیستی» آن است. هرگز ابهام در چیستی یک موجود، موجب ابهام در وجود او نمیشود، به عنوان مثال شما اگر یک سیاهی ببینید که از دور می آید اگرچه نمی دانید آن چیست، اما می دانید که هست.

 

وقتی ادله ای چون برهان امکان و وجوب ما را به یک علتی می رساند که معلول نیست و به لحاظ صفات کمالی نامحدود است طبق این براهین، وجود چنین موجودی اثبات می شود چون در غیر این صورت وجود این جهان و ممکنات توجیه ناپذیر خواهد بود، بنابراین ما باید وجود چنین موجودی را بذیریم، ولو آنکه نتوانیم چیستی آن را تصور کنیم و البته این کاملا طبیعی است.

 

نکته دوم:

ملاک بی نیازی و نیازمندی یک  موجود به خالق این نیست که ازلی باشد و یا نباشد، شما اگر یک آتش را تصور کنید که از ازل روشن بوده طبیعتا حرارت این آتش هم ازلی خواهد بود اما این ازلی بودن حرارت هرگز او را بی نیاز از آتش نمی کند، این حرارت اگرچه طبق این فرض ازلی است اما باز هم نیازمند به علت است.

 

بنابراین حتی بر فرض ازلی بودن ماده، باز هم ماده نیازمند خالق خواهد بود به خاطر اینکه واجب الوجود و علة العلل باید یک موجود بی نقص باشد، و حرکت و تغییر در چنین موجودی محال است، بنابراین ماده که دائما در حال تغییر است نمی تواند واجب الوجود باشد.

 

همچنین طبق مدلول برهان نظم خالق هستی کسی است که نسبت به رفتارهایش علم و آگاهی دارد، و همه چیز را هدفمند آفریده است، بنابراین از این جهت هم نمی توان ماده را بی نیاز از خالق دانسته و این پیچیدگی ها را از ناحیه خود ماده دانست.

http://askdin.com/comment/1035092#comment-1035092